تو محل ما یک محمد آقا نامی بود که ترک بود و تو همان محل بقالی داشت.اگر میخواستی بفهمی که ممد آقا داره چی میگه به فارسی.باید ۲ تا مترجم بغل دستت داشتی تا یک کم از حرفهاش رو می فهمیدی.و اگر قرار بود که با کسی صحبت جدی بکند.حتما یکی از بچه هاش رو با خودش میاورد.که بتونه منظورش را برسونه.البته برای خرید کردن از بقالی محمد آقا.بدون مترجم هم این امکان وجود داشت!یعنی کسانی که تو محل چند سالی زندگی کرده بودند.میتوانستند بروند و خرید بکنند! یک مدلی حرف میزد که اگر آشنا نبودی باهاش.نمی فهمیدی داره چی میگه!مثلا اگر ازش میپرسیدی:ممد آقا نوشابه خنک داری؟ یک نگاه کج و کوله بهت میکرد.و با لحن سوالی میگفت:چرا ندارم؟ که خوب از این جواب باید میفهمیدی که یعنی:بله.دارم. امشب بعد از چند سال من یاد محمد آقا افتادم.دلیلش هم گوش کردن به این مصاحبه بود:)
خیلی باحال هست.مخصوصا اولش که خبرنگار ازش میپرسه چرا بستن مغازه ها را در تبریز؟
یاد محمد آقا بخیر.