وقتی که من نمی فهمم!!
شاید وبلاگ خواندن هم نوعی شناختن آدمها است.شاید!!
شاید هم دقیقا تصویری است بر عکس از نویسنده وبلاگ.شاید!!
شاید بعضی ها رو از رو هیچی نشود شناخت.و حدس زد که با چه کسی طرف هستی .شاید!!
ولی هدف بعضی از وبلاگ نویسها را من نتوانستم بفهمم.!مینویسند که شناخته شوندشاید!!
یک چیز حتمی است.و آن این هست که اگر کسی به هدف آشنایی با مردم وبلاگ می نویسد.بهتر هست که هم بنویسد.و هم وبلاگ دیگران را بخواند.بعضیها لقمه را دور سرشان میچرخانند و در دهن میگذارند.به امید اینکه طعم لقمه عوض شده باشد.!! ولی بنده به عرضشان میرسانم که اینطور نخواهد شد.یعنی چی؟
یعنی اینکه من وبلاگ بنویسم . به ۵ تا از رفیقهایم هم بگویم که بنویسند.و بعد ار آن کارم فقط خواندن همان ۵ وبلاگ رفیقهایم باشد و طوری بنویسم که آنها خوششان بیاید.این وسط یک چیزی فراموش میشود.و آن این است که شما نویسنده وبلاگ دیگر دنبال چیز جدیدی نمیگردی.آدم جدیدی را هم نخواهی شناخت.بلکه وسیله ای پیدا کرده ای که با همان ۵ رفیق اینبار با وسیله ای دیگر در تماس باشی.!! که این چاره کار نیست! یعنی این هم( وبلاگ) بعد ار یک مدت کوتاه برای شما میشود همان گوشی تلفن.میشود همان ایمیل.میشود همان مسنجر که تا چند وقت قبل از طریق آن با همان دوستان قدیمی در تماس بودی!! عزیز من:مشکل شما برای آدم شناختن.برای دوست پیدا کردن.برای معروف شدن.با نوشتن برای چند تا رفیق . و لینک دادن به چندتا رفیق حل نمیشود.
اگر دلت از دور و اطرافت گرفته.برای خودت و برای همه و از همه بنویس.
با اینکه من اینجا ۲ تا لینک بگذارم بغل وبلاگم.و هی ازوبلاگ اونها بنویسم.و اونها هم از من. این وسط فقط خودت را دو دره کرده ای!! هنرمند نیستی.نویسنده نیستی.مردم را نمیشناسی.و مردم هم تو را نخواهند شناخت(آخری برای اونها که دلشون میخواهد هست).درست میگم؟
توضیح: من متاسفانه این نوع برخورد را تو آدمهایی که دستی در نوشتن و یا سایتی در اینترنت دارند بیشتر دیده ام!! این آقایان و یا خانمها.یا اینجا رو هم به چشم نون دونی میبینند.!و یا اینکه ما تا حالا فکر میکردیم خیلی میفهمن!! در صورتی که الان هنگامی که دنیا به صورتی شده که امکان تماسها بیشتر شده.اینها نشان میدهند که اون چیزی هم که ما فکر میکردیم.نیستند. شاید!!