سهراب مَنش

۱۳۸۱ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

به نظر من آدم اگر بخواهد عاشق بشود.بهتر هست که اول پولدار باشد.یا که خیالش راحت باشد که پدرش پولدار هست!!
یکی از مهمترین دلایلم این هست که آدمی که عاشق میشود.از کار و زندگی می افتد.بالاخره باید از یک جا یک مقدار پول داشته باشی که بتوانی بی خیال کار بشوی.یکی دیگر از دلایلم این هست که عاشقی خرج هم داره.یعنی اینکه چون عاشق یکی شده ای.دلیلی وجود نداره که طرف مقابلت نیز از این عشق مطلع شده باشد.!! پس باید یک جورهایی حالی طرف بکنی.چیکار میکنی؟؟
چند تا راه داری.یکی از این راهها این هست.که بروی و کلی لباس بخری.و هر روز یک دست لباس بپوشی.و یک جورهایی تو چشم طرف بیایی!!(پس پول لازم داری)و اگر آن بنده خدایی که تو عاشقش شده ای تو محل خودتان زندگی نمیکرد. باید چکار بکنی؟؟
صبح به صبح باید سوار تاکسی بشوی و بروی سر محل طرف.و یا سر کار طرف.که یک سلام بکنی و در ضمن لباسهای امروزت را نشان بدهی!! و اگر جواب سلام شنیدی که خر کیف میشوی و میروی دنبال اینکه فردا چیکار بکنی!!.( که در این صورت باز از کار و زندگی می افتی و باز هم مایه لازم هستی) اگر هم خوش شانس باشی و خود طرف یک سلام بکند.که دیگر احساس خدایی میکنی.و دیگر دل و دماغ کار کردن نداری.و همه روز منتظری که باز بشود فردا که باز تو بروی و سلامی بگویی یا بشنوی! که در هر ۲ صورت باز هم این وسط از کار افتاده ای و مایه لازم هستی!
حالا فرض کنیم که همه این مراحل درست طی نشود.یعنی اینکه: تو عاشق طرف شدی.و طرف اصلا تو را به حساب نیاورد.!! خوب باز این وسط تو به خاطر این موضوع حتما ناراحت میشوی.و باز از کار کردن میفتی.چونکه عاشق شده ای ولی کسی عاشقت نشده!( این مورد خیلی دردناک هست)
یک حالت دیگر هم وجود داره.یعنی تو عاشق بشوی.اون طرف عاشقت بشود و همه آن مراحل بالا که گفته شد را بگذرانی.آخرش میرسی به چی؟؟
به اینکه بساط عروسی به پا بکنی ( که این خودش یعنی:کٌلی پول لازم داری!)نداری؟
قٌد بازی در نیاور و بگو: بله
حالا همه اینها نوشته شد که این داستان خسرو وشیرین را گوش کنید.خیلی با حال تعریف میکنه این بنده خدا که داستان را میگوید.
پی.اس.(مرسی کلاس!).همه این حرفها که زدم راجب عاشقی و پولداری صحت دارد.حالا هر کی میگه: نه آقا جون اینطوری نیست.و گدا گودولها هم میتونن عاشق بشوند و از عاشقی لذت ببرند.بی زحمت این انگشت کوچیکه من را هم بگیرد!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]