از قدیم گفتن حرف پیشکی مایه
شیشکی هست.شد حکایت امشب من.صبح سر کار نوشتم که امشب هوس مست شدن کردم.همه چی را هم حاضر کردم عصر.منتها زود بود که شروع کنم.دیشب نخوابیده بودم.پیش خودم گفتم یک کم میخوابم بعدش شام.میخورم.و بعدش اللهی به امید تو.خوابیدن همانا.ساعت ۱۱:۴۵ شب از خواب بیدار شدن همان.من نمیدانم اینها که تصمیم های بزرگ میگیرن چطوری به همش عمل میکنن؟
دیگه اینکه اگر یک وقت یک جا خواندید که من و بقیه خارجیها داریم تو اردوگاه کار اجباری
سنگ میشکنیم.زیاد تعجب نکنید! وضعیت تو این اروپا زیاد جالب نیست.چند تا کشور .اتریش.فرانسه.اسپانیا.و به زودی و به احتمال زیاد
هلند.حزبهای راست گرا و نژاد پرست توانستند که تقریبا حکومت را به دست بگیرند.این
تظاهرات الکی هم که تو فرانسه داره میشه.به غیر از اینکه مردم را تشویق بکنه که برن و این حزبها را به عنوان رژیم انتخاب کنند هیچ کار دیگری انجام نمیده ( البته به نظر من).خلاصه یا یک اردوگاه خوب به من معرفی کنید.یا یک کشور دیگه که بریم اونجا!! کانادا نباشه چون خیلی سرده.تو آفریقا هم نباشه که زیاد گرم باشه!!من زیاد آدم پر توقعی نیستم اصلا!!