من دلم کوچه میخواد
من دلم میخواد تو یک کوچه مثل همین که عکسش را گذاشتم تو وبلاگ راه برم.من دلم میخواد توی همین کوچه یک هو تنه ام بخوره به دیوار و وایسم چند دقیقه لباسم را بتکانم.من دلم میخواد تو این کوچه راه برم و یک پسر بچه را ببینم که با زیر شلواری و دمپایی پلاستیکی و موهای تراشیده داره از بغلم رد میشه.من دلم میخواد تو این کوچه راه برم و یک دختر بچه را ببینم که با اینکه زیر شلواری داره.ولی یک دامن کوچک هم روش پوشیده.و یک روسری رنگی بسته به سرش و وقتی میاد از بغلم رد بشه یک سلام یواشکی بکنه و تا از بغلم گذشت شروع کنه به دویدن وبره.دلم میخواد تو این کوچه راه برم و دو تا زن که دم در منزلشان وایسادن و دارن را راجب سفره ابوالفضل صحبت میکنند را ببینم.دلم میخواد تو این کوچه راه برم و یک دختر چادری که روش رو بگی نگی کیپ گرفته بیاد رد بشه و یک نگاه که همراه با خجالت هست بهم بکنه.من دلم میخواد....
توضیح: من خیلی چیزها دلم میخواد.ولی افسوس که فعلا ممکن نیست.همین.فعلا