سهراب مَنش

۱۳۸۱ اردیبهشت ۹, دوشنبه

اگر رئیسم بدونه من الان که سر کار هستم به جای کار کردن دارم وبلاگ مینویسم.پرونده ام رو میگذاره زیر بغلم.و میگه هرری آقا جون.حالا قسمت وحشتناک قضیه این هست که من کیبورد قیدیمیم را که روی این هم با چسب و آب دهن الفبای فارسی چسبوندم را آوردم سر کارم.اگر ببینه این کیبورد را هم شاخ در میاره.و هم دم.امروز تصمیم گرفتم موقع برگشتن به منزل سر راهم.به محله ارمنیها (همون عرق فروشی) یک سری بزنم.و امشب مثل این آقاهه که می بینید.پرواز بکنم:-)



توضیح: اگر اینکاره هستید و پا.بگید من ماست و خیار برا دو نفر درست کنم.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]