سهراب مَنش

۱۳۸۱ فروردین ۲۸, چهارشنبه

سال 1995 حدود 800 سرباز هلندی به عنوان نیروهای حافظ صلح «کلاه آبی ها» به منطقه ای به نام سربرنیدسا اعزام شده بودند.این سربازان به جای محافظت از صلح چنان گندگی به تاریخ کشورشان و اروپا زدند که نظیرش را تجربه نکرده بودند.در زمانی که این سربازان در آن منطقه بودند با همکاری غیر مستقبم همین نیروها نزدیک به 8000 نفر از مردان مسلمان بوسنی را در عرض مدت کوتاهی و جلوی چشم همین پوفیوزها کشتند و یا در حقیقت قتل عام کردند.آنروزها برای اینکه در کشورشان توسط پناهندگان بوسنی که تعدادشان هم زیاد بود.تظاهرات و یا شورشی نشود.به حدود 5000 نفر از این پناهندگان اقامت دائم دادند(در حالی که جنگ تمام شده بود و این پناهندگان باید به کشورشان برمیگشتند).الان بعد از گذشت هفت سال از آن فاجعه تازه یادشان آمده که آنجا چه غلطی کرده اند.نخست وزیر هلند دیروز به خاطر منتشر شدن این اخبار استعفا داد.که ظاهرا مود قبول پارلمان نیز قرار گرفته.فرمانده ارتش نیز از پست خود استعفا داد.منتها من نمیدانم این استعفا چه کمکی به آن مردم بدبخت که قتل عام شدند میکند؟!!
توضیح: این اولین قتل عام بزرگی هست که بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا انجام شد.

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]