تو وبلاگ عمومی راجب مراسم سال نو و عید نوشته است.من از خواندن یک چیز کلی خندیدم.راجب مراسمشال اندازی.نوشته آقای عاشق یک شال بلند داخل منزل کسی که میخواسته باهاش ازدواج بکند. می انداخته و اگر توی شال شیرینی میگذاشتند که یعنیبله. واگر مثلا ترشی میگذاشتند.جواب نه بوده.من داشتم با خودم فکرمیکردم اگر مثلا وقتی شال رو میکشیدی و اون سر شال چند عدد هویج بود چه معنی میتوانست داشته باشد؟؟احتمالا تا عاشق بدبخت تو این فکر بوده که هویجیعنی چی؟؟درب منزل باز میشده و به تعداد هویجهای موجود در شال.داداشهای خانم از منزل بیرون ریخته وبا چوب به جان عاشق بدبخت می افتادند.و حالا نزن کی بزن.و بعد از رفتن آنها.عاشق بدبخت تازه می فهمیده که هر عدد هویج به معنای یک برادر در منزل معشوقه بوده است:)
توضیح:این چرت و پرتها دلیل همان بیکاری هست که تو مطلب قبلی نوشتم.