سهراب مَنش

۱۳۸۱ فروردین ۱۱, یکشنبه

اندر حکایت شربت خانم
این شربت خانم افغانی اگر مثلا در آمریکا به دنیا آمده بود.و یا آنجا بزرگ شده بود.الان به جای اینکه زن یک شاطر تو پاکستان باشد.مثلا زن تام کروز.بود و احتمالا الان با کمک چند تا عمل پلاستیک یکی از سوپر مدلها.بود.و کلی خوش به حالش بود تو دنیا.حالا باز جای شکرش باقی هست که از آن جنگ خانمانسوز زنده بیرون آمده. داستانش شنیدنی و دیدنی بود.حداقل برا من بود!

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]