سهراب مَنش

۱۳۸۱ فروردین ۳, شنبه

تو مملکتی که دکتر و مهندس گٌشنه هستن.يکی اومده اينجا(تو وبلاگنويسها) و با شغل مترجمی .تعريف ميکنه که مثلا ناهار تشريف بردن جام جم.بعد دسر را تو سورنتو صرف کردن.و احتمالا برا جيش کردن وسط روز تشريف ميبرن رامسر.مٌتل قو!!! شنيديد که ميگن آدم وقتي زياد در رابطه با يک چيزی دروغ بگويد.خودش هم باور ميکنه!حکايت اين آبجی هست

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]