سهراب مَنش

۱۳۸۰ بهمن ۲۸, یکشنبه

حتما همه شما هم خوابهاي قاطي پاطي ديدين.چند شب پيش يكي از اين خوابها اومده بود سراغ ما!!تو خوا ديدم كه با يك خانم بولوند رفتم تو يكي از اين مهمونيها كه مثل فيلم خارجي ميمونه!شامپايان واز اين حرفها.يادم نيست اين خانم اصلا چيكاري من بود؟ولي يادم هست كه خيلي نزديك بود.آقا اين خانمه داشت تو خواب منو مسموم ميكرد!!هي يواشكي يكجور قرص سفيد مينداخت تو شامپاين من.منم قضيه رو مي دونستم وداشتم هي برا خودم كارگاه بازي درمياوردم.وسط اين خواب ديدم دارم يك جا پياده راه ميرم.واز طرف مقابلم.پرويز مشرف{ديكتاتور پاكستان}داره با دوچرخه28 مياد!!و بچش هم نشسته تركش.يك كدوي بزرگ هم دست بچه اين بابا بود.همينكه من اومدم رد بشم.يك يارو با اسلحه پريد شروع كرد تير اندازي!!ومن تا اومدم بجنبم.منو گرفتن!!!اينجا ديگه از خواب بيدار شدم.هر چي فكر كردم يادم نيومد با اون خانم بولوند چه كردم.بذاريد يك نتيجه گيري بكنم.به نظر من نه تنها قاطي خوردن.بد هست.بلكه وقتي تلويزيون هم مي بينيد زياد كانال عوض نكنيد.تاثير مي ذاره فكر مي كنم؟؟ برم يك كم اسكي بكتم.برميگردم..

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]