سهراب مَنش

۱۳۸۰ بهمن ۲۶, جمعه

سلام.چقدر من بچه خوبي هستم.الان يك سال ونيم هست كه مخوام برا دادش كوچيكم نامه بدم و ازدواجش رو بهش تبريك بگم.هي ميزارم برا يك روز ديگه!!شد 2 سال من هنوز ميخوام اون نامه رو بنويسم!!البته قرار بود برا اون يكي برادر كوچيكم هم اين كارو بكنم.ول نشد تا بچشون شد 4 سالش و ميتونست ديگه صحبت كنه.كه من تلفن كردم باهاش حرف زدم.حالا اينارو گفتم كه حرف اصلي را بزنم.من اگر اون نامه رو نوشته بودم.لااقل 2 نفر مخوندنش.ولي اينجا كه كسي نمياد چيزي بخونه.!!!اونوقت تو اين چند وقت من شونصد خط اينجا نوشتم!!!بايد با دكترم صحبت كنم ببينم چيزي به اسم مريضي وبلاگ تازگيها اومده يا نه؟؟

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]