سهراب مَنش

۱۳۸۰ بهمن ۲۵, پنجشنبه

سلام.آقا 10 خط در رابطه با فروغ نوشته بودم.همش فنا شد:(كلي احساسات ژورناليتيمون گل كرده بود.هر چند ”خرش كمدي شده بود.ولي واقعيت مملكت ما هست اين حرفها.كه از بس مسخره هست بيشتر به جوك ميخوره.راستي قولهاي اين حسين درخشان هم مثل قولهاي اداره مهاجرت كانادا هست.نوشته بين 3 تا 5 روز اسم وارد ليست ميشه.شايد منظورش ماه هست نه روز!!!الان تا بهش هم بگيم.ميگه يك كار سگي دستم هست /اعصابم ندارم.تازه با مرمرو سينما هم بايد برم!چندتا كار بايد انجام بدم؟؟مثل اين ميمونه كه آدم هم دانشگاه بره و هم درس بخونه!!!!مگه با يك دست چندتا مانگو ميشه برداشت(هندوانه فعلا كمياب هست)چي ميخواستيم بنويسيم چي شد؟؟

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]