سهراب مَنش

۱۳۸۵ آبان ۲۰, شنبه

روزنامه ایران، در صفحه آگهی های خود، صفحه ای دارد به نام بیایید به یاد هم باشیم.


در این صفحه، کسانی که با هم نسبتی دارند، به مناسبت های مختلف، آگهی داده و آن روز به یاد همه مردم ایران می آورند! مثل تولد، ازدواج، و چنین چیزهایی.


بد نیست برای دوستانی که خارج از ایران هستند، و نمی توانند با پرداخت پنجاه تومان این صفحه را ببینند، چند تا از آگهی های این صفحه را اینجا تایپ بکنم.

متاسفانه، اسکنر ندارم و نمی توانم خود صفحه را نشان بدهم.

اینطور آگهی ها را من در روزنامه های خارج از ایران هم دیده ام، و هدفم از نوشتن این پست، جملاتی است که در این آگهی ها به کار رفته است، البته به دنبال معنی بعضی از آنها نیز هستم!




زیر هر آگهی اسم و نسبت را می نویسم.


وسط صفحه، بزرگترین آگهی را چاپ کرده اند، که این است


تقدیم به همسرم سعید
کاش می توانستم خورشید را تقدیمت کنم و هزاران ستاره را برایت به ارمغان بیاورم، ای کاش می توانستم به ماه بگویم که همیشه در زندگیت بتاید و لبخند مهتابی اش را تنها به روی تو بگشاید
ولی من آنفدر کوچکم که در گرمای محبتت ذوب می شوم، اگر دستانم کوچکتر از آن است که بسویت دراز بشود و اگر چشمانم غمگین تر از آن است که شادی بخش وجود گرمت باشد مرا ببخش که تو تنهاترین ترنمی هستی که هیچگاه به پایان نخواهد رسید
دوستدارت: بیتا


محبوبه گلم
وقتی به دنیا آمدی بارون می بارید.
اما هوا ابری نبود! آخه فرشته ها داشتن گریه می کردن، چون یکی ازشون کم شده بود. تولدت مبارک
نامزدت علی


سرکار خانم سولماز شاهین
سالروز میلادتان را تبریک می گویم
از طرف برادرت مهدی


همسر عزیزم پروین صفری
تو یادگار عزیزترین کس من هستی، دوستت دارم و قلبم مالامال از گرمای توست.
اولین سالگرد ازدواجمان مبارک!
همسرت: فرمان رضایی


لیلا جان
هرگز به دنیال کسی نبودم که با او زندگی کنم
بلکه به دنیال کسی بودم که نتوانم بدون او زندگی کنم
دوستدارت! و همسرت حسن



توضیح: من توی هیچکدام از این نوشته ها دست نبرده ام، و دقیقا چیزی را تایپ کرده ام که چاپ شده است.

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]