سهراب مَنش

۱۳۸۴ آبان ۲۷, جمعه

کوچک‌ترین مرد ایران!
عکس زیر همان عروس و دامادی‌ هستند که چندی پیش خبر آن را به نقل از روزنامه ایران اینجا نوشتم.
چند روز قبل این عکس را همان روزنامه منتشر کردند.
داماد ۹ سال دارند و عروس ۱۳ سال. آقایان و خانم‌های مجرد یاد بگیرند، نصف شما هم سن و قد ندارند!

(0) comments
۱۳۸۴ آبان ۲۴, سه‌شنبه

از طرف من نیست.
امروز برای دومین بار یکی از دوستانی که گاهی به وبلاگ من سر می زنند، از طریق ایمیل به من خبر داد که دعوتنامه برای عضو شدن در یک کلوپ دوستی را دریافت کرده و بخاطر من آنجا عضو شده است!
ایشان نفر دوم است که از اینگونه دعوتنامه ها به اسم من و با استفاده از ایمیل آدرس من دریافت کرده، و کاری انجام داده اند که روح من نیز از آن خبر ندارد!

من به غیر از یکی از این سایت های اینترنتی، که آنهم به دعوت یکی از خوانندگان این وبلاگ بود، در جای دیگری عضو نشده ام و از امشب پروفایلم در این سایت را نیز دیلیت خواهم کرد{ با احترام به دوستی که من را دعوت کرده بود}

هدفم از فرستادن این پست بر روی وبلاگ این بود که خدمت شما دوستان اعلام کنم که اینجور دعوتنامه ها از طرف من نیست، و اگر چنین ایمیل های با آدرس ایمیل من به دستتان رسید، آن ایمیل را دیلیت کنید.
جالب این هست که دو روز قبل برای خودم نیز دعوتنامه ای آمده بود، و آدرس فرستنده، همان است که من در جی میل از آن استفاده می کنم. یعنی من خودم با آدرس پستی ام در جی میل، یک دعوتنامه به آدرس میل باکس خودم در یاهو فرستاده بودم!
من اگر می توانستم، کسی که این کارها را می کند پیدا کنم، و از او رسما شکایت بکنم، حتما این کار را می کردم، تا بخاطر چهار تا بازدید کننده بیشتر از اسم و ادرس دزدیده شده از دیگران استفاده نکند!

توی فرهنگ ها و اخلاق هایی مثل مردم ما، همین کارهای کوچک و احمقانه ممکن است باعث از هم پاشیدن یک خانواده بشود، و یا باعث بدبینی بین دونفر!
اگر شما راه پیدا کردن این گونه دزدهای مجازی را می دانید، لطف مرا در این زمینه راهنمایی کنید.
البته سایتی که دعوتنامه از طرف آن فرستاده می شود را دیده ام، و می دانم که صاحب آن یک ایرانی نیست، اما احتمالا برای چند سنت در آمد، یکی از هموطنان بلا نسبت عوضی من و شما، برای این سایت این کارها را انجام می دهد.

(0) comments
۱۳۸۴ آبان ۲۳, دوشنبه

باید خط بندازه!
دیشب در وبلاگ چیزی نوشتم که به نظرم نیاز به یک توضیح دارد.
چند وقت پیش داشتم به مصاحبه یکی از از هنرپیشه‌های مرد هالیوود نگاه می‌کردم.
خبرنگار پرسید متاهل هستی یا مجرد؟
هنرپیشه که الان به خاطر نمی‌آورم کی بود، جواب داد که بیست سال هست که ازدواج کرده و خیلی سریع بعد از آن گفت: البته با یک زن!
خبرنگار پرسید منظورتون چی هست؟
او در جواب گفت من آدم های‌ زیادی را می‌شناسم که سالهای زیادی است متاهل هستند و ازدواج کرده‌اند، منتها فرق آنها با من این است که آنها در این مدت متاهل بودن‌شان با چند تا خانم ازدواج کرده‌اند!
حرف با مزه و پر معنایی بود.
من هم فکر می‌کنم، کسی که قرار است در زندگی انسان وارد بشود، باید آنقدر هنرمند باشد که بتواند روی قلب انسان خط بیندازد، اگر بخواهد به غیر از این باشد، مطمئن هستم که تنها بودن بسیار شیرین‌تر از «برای یک مدت دو نفر بودن» است.
قلم و چکش برای حک کردن حضورت فراموش نشود!
آن پانزده شرطی که قبلا نوشتم، فقط دست کش‌های ایمنی شما است.

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]