معرفی یک وبلاگوبلاگ
آواز پرستو که به تازگی شروع به نوشتن کرده است، متعلق به یک خانم متاهل است که در کشور هلند زندگی می کند.
شاید برای بعضی از شما دوستان جالب باشد که نگاه به زندگی در این کشور را از دید یک خانم نیز بدانید.
متاسفانه تعداد وبلاگهایی که در هلند نوشته می شود زیاد نیست، و من به تعداد انگشتان یک دست نیز نویسنده وبلاگ در هلند ندیده ام.
البته نویسنده وبلاگ
شیدای شاپرک نیز از نویسندگان قدیمی در وبلاگ هستند که ایشان نیز در هلند زندگی می کنند و من فکر می کنم که ایشان و وبلاگشان برای بسیاری از دوستان آشنا باشد.
به هرحال به
آواز پرستو نیز سر بزنید و از یک نگاه دیگر نیز به زندگی در هلند بنگرید.
چرا شباهت؟عنوان نوشته قبلی را همانطور که دیدهاید شباهتها گذاشته ام.
اما چرا برای یک قسمت از نامه فروغ این عنوان را انتخاب کردم؟
وقتی که نامههایی از این دست را می خوانی، مهم نیست که فروغ نوشته باشد، یا یک بقال و یا یک تاجر و یا هنرپیشه، همگی ما تقریبا از همین کلمات استقاده خواهیم کرد.
این از اولین شباهت، و از این مهمتر و چیزی که منظور من بود، احساسی بود که فروغ در نامه نوشته بود. می گوید: تمام کتاب را زیر و رو کردم بلکه کلمهای برای من نوشته باشی، اما چیزی نبود!
این شباهت و اشتباه بزرگ نیز در تمام انسان ها مشترک است!
اشتباه از این نظر که وقتی کسی را دوست داری، و دائم به او فکر میکنی، این نظر برایت بوجود میآید که حتما طرف مقابل هم چنین حسی دارد و در همه جا و همه کاری به یاد تو بوده است!
اما زهی خیال باطل!
بعد از مدتی به این واقعیت میرسی که دوست داشتن تو یکطرفه بوده است و نه تنها طرف به تو فکر نمی کند، که در بسیار ی موارد اصلا تو را به یاد نمیاورد!
البته اگر گذشته این داستان مانند زندگی فروغ باشد، این خواسته نابجا است، وقتی از کسی درخواست جدایی میکنی و او با تمام عشقی که در وجودش نسبت به تو دارد، با این جدایی موافقت میکند.
در واقع من فکر میکنم که این شخص این کار را نیز برای ثابت کردن عشق خود میکند، اما زمان زیادی نمیگذرد که این عشق تبدیل به نفرت و سرخوردگی خواهد شد، و بنا بر همین توقع دوست داشته شدن بی معنا خواهد بود!
اما اگر تو نیز در دوست داشتن صادق بوده باشی، این توقع کاملا بجا است و باید چنین بشود، که متاسفانه و همانطور که نوشتم، انسان در یک خیال باطل به سر می برد و چنین چیزی نیست و درو واقع همه دچار یک اشتباه مشابه میشویم!
عزیزم: هر آنکه از دیده برفت، از دل برفت.
فراموش نکن!
شباهت ها
یک قسمت کوتاه از یکی از نامههایی که فروغ فرخزاد برای شاپور نوشته است.
این نامه بعد از طلاق گرفتن فروغ از شاپور نوشته شده و فروغ در آن زمان در ایتالیا زندگی میکند.
چند روز پيش هم كه يك كتاب برايم فرستاده بودي هر قدر صفحات آن را ورق زدم و زير و رو كردم بلكه يك كلمه برايم نوشته باشی ديدم كه نه هيچ چيز نيست . سخت اندوهگين هستم قرار بود برايم نامه بنويسي قرار بود مال هم باشيم اما تو يا فراموشم كرده اي يا آن قدر مرا لايق ندانستی كه دو مرتبه برايم نامه بنويسي اما پرويز من هميشه به ياد تو هستم . در اينجا كه محيط به كلي عوض شده در اينجا كه آزادي روي دوشم سنگينی مي كند و در اينجا كه اين قدر زيبايي هست و من ميتوانم استفاده كنم . هرگز جز تو هيچ چيز نمي خواهم . هر روز صبح و هر روز بعد از ظهر مي روم و صندوق پست را نگاه می كنم و هر شب به خودم مي گويم كه فردا حتما فرا مي رسد . نامه های فروغ به پرویز شاپور
شروع با احتیاطاز این هفته نوشتم در وبلاگ را دوباره شروع خواهم کرد.
حدود یک هفته چیزی در وبلاگ ننوشتم، ال نبادا مشکلات خانوادگی و خصوصی ام را اینجا برملا نکنم! جایی که هیچمسی نمی تواند در حل شدن آنها کمکی بکند و همه نیز حق دارند که نمی توانند!
امیدوارم طاقت بیاورم و به سکوت کردن در این مورد ادامه بدهم.