خسرو و شیرین، قسمت اولاز امروز سعی می کنم که هر دو و یا سه روز یکبار داستانهای عاشقانه ایرانی را که بر روی سرور خودم سوار کرده ام در وبلاگ بگذارم.
توضیح ضروری این است که این داستانها حدود سه سال قبل از رادیو آزادی ضبط شده و من با کمی ادیت کردن آن را در اختیار شما می گذارم.
هر کدام از این فایلهای صوتی به مدت دو روز بر روی شبکه خواهد بود و بعد از روی شبکه برداشته می شود و قسمت بعد را آپلود خواهم کرد.
برای شروع تصمیم گرفتم از داستان خسرو و شیرین شروع کنم که حدود نوزده قسمت است!
شاید اگر استقبال زیاد باشدُ هر شب یک قسمت جدید را در سایت بگذارم.
فایلها به صورت ام پی ۳ است و حجم آنها بین دو تا سه مگابایت می باشد و زمان آنها حدود پانزده تا بیست می باشند.
پس این شما و ای هم اولین قسمت از داستان عاشقانه خسرو شیرین.
دوستانی که در ایران هستند و یا خط دیال آپ دارند، باید چند دقیقه ای برای لود شدن فایل صبر کنند.
اگر احیانا نتوانستید از روی پلیر روی صفحه به داستان گوش بکنید
اینجا کلیک کنید.
دست بندعکس زیر یک بازو بند مربوط به دوره هخامنشیان است که در موزه باستان ایران نگهداری می شود و قرار است برای برگزاری یک نمایشگاه به انگلستان آورده شود.
(خوب به ما چه؟!)
ربط موضوع به من در این است که من صاحب یکی از ای بازو بندها در ایران بودم، بدون اینکه خودم بدانم چه چیزی را در مچ دست راستم یدک می کشم! تا روزی که در ایران بودم یکی از این بازو بندها را که من در مچ دست راست می انداختم، اما موقع خروج از ایران آن را در منزل به امانت گذاشتم، امروز بعد از فوت مادرم و به هم ریختن منزل نمی دانم که این بازوبند در کجاست و چه کسی صاحب آن شده است!
من تا روزی که در ایران زندگی می کردم، هیچ ایده ای راجب اینکه ریشه آن دستبند در چه چیزی است نداشتم و آن را از یک درویش در شاه عبدالعظیم خریده بودم!
البته بازوبند من یقینا ساخت دست هخامنشیان نیست و چند هزار سال بعد از آن دوره ساخته شده است!
امشب با دیدن این عکس در
بی بی سی دلم برایش شدیدا تنگ شد!
آپدیت صوتیبعد از یک مدت نسبتأ طولانی، من وبلاگ را بکبار دیگر با صدا آپدیت کردم.
سعی کردم تا جای ممکن حجم فایل را کم بکنم که مشکلی برای دوستان از ایران نباشد!
حجم فایل هم بسیار کم شده و حدود ۷۲۰ کیلوبایت میباشد. فرمت آن هم ام.پی.۳ هست.
راست کلیک و save target as..
نظر بدهید.