سهراب مَنش

۱۳۸۴ فروردین ۱۰, چهارشنبه

خواب‌های آشفته آزارم می‌دهند
این روزها همش به یاد شعری می افتم که یکی از دخترهای یتیم شده در جنگ برای پدر شهیدش گفته است.

به خدا خسته شدم
به خدا خسته شدم
به خدا قلب من آزرده شده
چند سال است که من منتظرم
.......

احساس می‌کنم که قلبم به اندازه قلب او آزرده است، و همین آزردگی باعث دیدن خوابهای بسیار ناراحت کننده شب‌ها است.
این تکه از فیلم هامون دائم توی سرم می چرخه.
چقدر این جمله پیرزن این روزها برام قابل درک هست.
قلبت شکسته.
تنها موندی؟
غم خواری نداری؟

پ.ن: خوابی که دیشب دیده بودم را نوشته بودم، دکمه پاپ آپ را زدم تا نوشته را یکبار بخوانم و بعد پست کنم، اما صفحه ریفرش شد و تمام نوشته‌ها در ادیتور لامپ پرید.

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]