سهراب مَنش

۱۳۸۴ فروردین ۶, شنبه

چراغ و نور و نوروز
خوب از قدیم گفته‌اند پرسیدن عیب نیست!
در جواب سوالی که من در نوشته قبلی آوردم، فتانه خانم، نویسنده وبلاگ قاصدک یادداشتی برای من فرستادند که آن را در زیر می‌آورم.
عنوانی که ایشان برای نوشته خود انتخاب کرده بودند همان است که در شروع این نوشته آوردم.
« چراغ و نور و نوروز»
ایران باستان چه در آیین میترایی و چه در آیین زرتشت و چه در فرهنگ مردم کوچه و بازار تا به امروز هر آن چه نشانی از نور دارد نمادی برای روشنی آینده, برکت و خوش بختی و سپید بختی ‌است.
چنان است که بر سر سفره ی هفت سین هم آینه و کاسه ی آب و شمع می گذارند.
چونان که بر سر سفره ی عقد. نور در ایران نشانه ی روشنی ست. چراغ یا شمع روشن بر سر سفره ی هفت سین روشنی چراغ خانه است از سالی که کهنه می شود تا سالی که آغاز می شود.
چراغ یا شمع را خاموش نمی کنند تا خود خاموش شود. یعنی که روشنی در خانه بماند از سال کهنه تا سال نو...در میان زرتشتیان و هم چنین پارسیان هند مرسوم است که به گورستان رفته و بر سر گور درگذشتگان مراسمی دینی انجام میدهند ، این مراسم تازه و جدید است چون در روزگار گذشته که مردگان را به خاک میسپردند لاجرم گورستانی نیز وجود نداشته و به همین جهت این مراسم در خانه انجام میگرفت و در ایام روزه فروردگان خانه را می روفتند و همه جا را تمیز و آراسته کرده و گل و گیاه و نقل و نبات و آتش و چراغ روشن در سفره می نهادند ، همین آیین است که امروزه در آغاز تحویل سال به شکلی دیگر در سفره هفت سین باقی مانده است.
چراغ درپندارها و باورهای مردم کوچه و بازار ایران فراوان دیده می شود.چنان که می گویند چراغ خانه ی کسی خاموش شد یعنی که اهل خانه به ماتمی نشستند. یا می گویند برکت با آن کس است که چراغ اول را روشن کند یا تعبیر سرچراغی که در بازار و کسب و کار فراوان شنیده می شود. آن چه ذکر شد از روی حافظه گفتم اما در باب آیین نوروز این را هم یافتم.
شاید برایتان جالب باشد.
نیاز به تولدی دوباره ، پاک شدن از آلودگی‌ها و اشتباهات گذشته و شروع یک زندگی نو در وجود آیین زرتشت و ایران ِ باستان بصورت اعتقاد به یک نقطه عطف خاص یعنی آفرینش متمرکز شده است.
طبیعت پس از گذران دوره ای سرد و بی محصول، با آغاز بهار زنده شده و درواقع آفریده می‌شود....
ماه فروردین را ماه فَروَهَرها یا فَروَشی‌ها می‌نامند. و آن عید درگذشتگان است. درین ماه بدلیل رستاخیز (نو شدن دنیا) پرده‌ی میان زندگان و مردگان به کناری رفته و ارواحِ نیک
درگذشتگان به ملاقات زندگان می‌شتابند. رسم معروف قاشق‌زنی نیز از همین باور سرچشمه می‌گیرد. ارواحِ نیک بصورت افرادی که رویشان پوشیده است به پشت در خانه‌های زنده‌ها آمده و زنده‌ها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه‌ای می‌دهند. و نیز تمیز کردن خانه‌ها و روشن کردن چراغ‌ها و شمع‌ها در زمان تحویل سال برای رضایت
خاطر و هدایتِ فرورهاست. در روز ابتدای فروردین، که بنام پاک و برکت دهنده ی اهورامزدا(خدای پاک) مزین شده است ، خورشید وارد برج حمل شده و جهان از نو آفریده می‌شود.
ایرانیان قدیم برای استقبال از سبزی بهاران ، 25 روز مانده به فروردین بر ۱۲
ستون خشتی یا سنگی سبزه می‌کاشتند.
(12 ستون، اشاره به اعتقاد کهن قرار گرفتن جهان بر روی 12 ستون)
ششمین روزِ فروردین که بنا به نظرات بسیاری محققان و موبدان زرتشتی،سالروز تولد زرتشت اسپنتمان است ، به نوروزِ بزرگ معروف است. آورده اند که در بامداد آن روز به کوه بوشنج شخص خاموشی که دسته ای از گیاهان خوشبو در دست دارد ساعتی نمایان است، سپس پنهان می‌شود و تا سال دیگر در همین هنگام نمایان نمی‌گردد. و نیز در این روز مردم به یکدیگر آب می پاشند و دلیل آن همان خود شستن و پاکیزگی است.
پارسیان در تمامی روزهای فروردین خانه‌های خود را چراغانی کرده و چوب‌های خوشبو می‌سوزانند و شمع‌ها را روشن نگاه می‌دارند....
و هزاران فلسفه, نماد و آیین گوناگون که در گوشه و کنارِ ایران پراکنده است ...

پس از این همه نوروزتان پیروز, بهارانتان
خجسته و روزگارتان خوش باد.

(0) comments
۱۳۸۴ فروردین ۴, پنجشنبه

چه خبر در سال نو؟
شب قبل از سال تحویل حدود ساعت دوازده شب بود که صدای بووم بووم بلندی از بیرون شنیدم. صدا شبیه کوبیدن دست به ته یک دبه پلاستیکی بود!
چند دقیقه‌ای بهش توجه نکردم، اما دیدم که صدا قطع نمی شود. از روی کنجکاوی پرده را کنار زدم و دیدم آنطرف خیابان عده‌ای جمع شده‌اند و یک نفر نیز یک پرچم سفید رنگ در دست داشت و آن را دائم به چپ و راست تکان می‌داد!
با دیدن این صحنه فکر کردم که ممکن است تظاهرات بر علیه کسی باشد و این جماعت در اعتراض به چیزی در آنطرف خیابان و در پیاده رو جمع شده اند. توی خیابان هم پر شده بود از ماشینهایی که فلاشرشان روشن بود، بعد به نظرم رسید که تظاهرات در ساعت دوازده شب ممکن نیست!
شورشیان عراقی هم که نمی‌توانستند باشند!
پس اینها کی هستند و این موقع شب اینجا چه می‌کنند؟
توی فکر بودم که اینها اینجا چه می‌کنند؟ که یکدفعه صدای دایره زدن بلند شد و این جماعت شروع کردند به دست زدن و رقصیدن!
من دیگه پرده را کاملا کنار زدم و مشغول تماشا شدم، بعد از حدود ده دقیقه زدن و رقصیدن درب یکی از ماشینها باز شد و چشم بنده به جمال یک عروس و داماد افتاد!
بالاخره فهمیدم چه خبر است، عروس و داماد چند دقیقه ای جلوی درب منزل ایستادند و بعد به داخل آپارتمان رفتند و جماعت هم پشت سرشان وارد ساختمان شد!
هم زمان که آنها مشغول زدن و رقصیدن بودند، بصورت دسته جمعی چیزی هم می‌خواندند، اما من هر چه دقت کردم نتوانستم حدس بزنم به چه زبانی می خوانند!
به هرحال این مراسم عروسی را که در آخرین شب سال کهنه و در آستانه تحویل شدن سال بود را به فال نیک گرفتم، تا باشه از این جور اتفاقها در اطراف آدم باشد! مگه نه؟
*****
توی خانواده و فک و فامیل من رسم است که تقریبا یک ساعت قبل از تحویل شدن سال، یک چراغ خواب نفتی را روشن می‌کنند و این چراغ آنقدر روشن می‌ماند تا نفت آن تمام شود و خودش خاموش بشود، اینکه این رسم از کجا در خانواده ما آمده و چه معنی خاصی دارد را نمی‌دانم! اما من هم به این رسم عادت کرده‌ام و هر سال یک شمع را قبل از سال تحویل روشن می‌کنم و می‌گذرام تا آخر بسوزد و خودش خاموش بشود.
چند وقت پیش در یکی از میتینگ‌های سازمان عفو بین‌الملل، یک شمع را که دقیقا شبیه آرم این سازمان است به قیمت سه یورو خریدم.
همین شمع را امسال به نیت آزاد شدن مملکتم روشن کردم
نتیجه همه این داستانها این است که این شمع حدودا پنجاه ساعت روشن بود!
دو روز بعد از سال تحویل هنوز این شمع می‌سوخت و تمام نشده بود، من در این مدتی که در هلند گاهی شمعی روشن می‌کنم، ندیده بودم که یک شکه ایهنمه زمان روشن بماند!
دو شبانه روز وقت خیلی زیادی است! شمع آرام می‌سوخت و تا لحظه آخر ذره‌ای دود سیاه از آن بلند نشد.
شاید طولانی شدن سوختن این شمع به این معنی است که مملکت ما دوباره آزاد خواهد شد، اما زمان زیادی می‌برد و باید صبر پیشه کرد!
شما هم در منزل چیزی روشن می‌کنید؟ اگر جواب مثبت است، لطفا برای من توضیح بدهید که معنی روشن کردن یک شعله در هنگام سال نو چه می باشد؟
بالاخره آدم باید بداند دلیل کاری که می‌کند چه می‌باشد! مگه نه؟
*****
آخر
از تمام دوستانی که لطف کردند و برای من کارت پستال الکترونیکی فرستادند تشکر می‌کنم.
متاسفانه بعضی از این کارتها را سیستم یاهو به عنوان اسپم به قسمت ایمیلهای جانک فرستاده بود و ممکن است که من بعضی از آنها را بدون اینکه متوجه بشوم دیلیت کرده باشم.
به هرحال از همه دوستان تشکر می‌کنم ، چه آنها که من کارتشان را دیدم و چه آنهایی که ندیدم و دیلیت شد.

(0) comments
۱۳۸۴ فروردین ۲, سه‌شنبه

عوض شد
موزیک وبلاگ عوض شد.
چیزی که الان روی وبلاگ آمده هیچ ربطی به زمانی که در آن هستم ندارد و بیشتر حال و هوای دل هست!
شاید شما هم با شنیدن آن یاد هزار چیز بیفتید!
امتحان کنید..

(0) comments
۱۳۸۳ اسفند ۳۰, یکشنبه

سال ۱۳۸۴
حدود ده دقیقه از آغاز سال ۱۳۸۴ گذشته است.
تمام مراسم من خلاصه شد به روش کردن یک شمع که از فروشگاه عفو بین الملل خریده‌ام و یک جلد حافظ که یازده سال است با من درد غربت را تجربه می‌کند.
هفت سین آنلاین می‌چینم به این امید که این تکرارهای خسته کننده رو به آخر باشد.
آمین.

عید نوروز مبارک

(0) comments

عید نوروز مبارک
شنبه: ۱۹ مارت: ساعت ۲۱:۳۰
آخرین شب سال است
امسال هم با همه خوبی‌ها و بدی‌های آن تمام شد و فردا یک روز دیگر و یک سال دیگر است. سالی که گذشت سال خوبی برای من نبود و امیدوارم که سال آینده متفاوت تر و بهتر باشد.
عید نوروز را به همه عزیزانی که به این وبلاگ سر می‌زنند تبریک می‌گویم.
عید شما مبارک

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]