پس لرزهای بعد از اسباب کشی
شنبه: پانزدهم ژانویه، ساعت ۱۳:۳۰
وضعیت جابجایی وسایل در خانه جدید بسیار کم سرعت است، در عرض این دو روز حدود ۱۰ درصد وسایل را از کارتونها و پلاستیکها در آورده ام و کمی تا قسمتی آنها را چیدهام!
اگر بخواهد اینطور پیش برود، فکر می کنم که تا سه ماه دیکر هنوز وسایل سر جای خود نباشند و من همچنان در وضعیت اسباب کشی به سر ببرم.
دیشب شب سرنگون شدن وسایل بود! اواخر شب که به بستر رفتم، صدای سرنگون شدن چیزی آمد، از اطاق خواب نگاه کردم و دیدم که لباسهایی که شسته بودم و بر روی رخت آویز داخل خانه پهن کرده بودم سرنگون شده!
حالش را نداشتم که همانوقع کاری بکنم، دوباره به تخت رفتم.
شاید دوساعتی بود که خوابم برده بود، نمی دونم حواب چی میدیم ولی توی خواب داشتم از جایی پرت میشدم، یک چرخ زدم که نیفتم، یکدفعه با یک صدای خیلی بلند سقوط کردم!
از خواب پریدم و دیدم که تخت خواب به علت اینکه پیچ و مهرههای آن را درست نبسته بوم ، از هم باز شده و ریخته پائین!
دو روز هست که دنبال مهرهها تخت میگردم که آن را ببندم، اما تا حالا که پیداشون نکردم!
دیگه آن موقع شب حال انجام دادن هیچ کاری را نداشتم،خوشخواب را از وسط تخت بیرون کشیدم و انداختم روی زمین و خوابیدم. تا امروز صبح خوشبختانه چیز دیگری سرنگون نشده است!
فعلا همین
سلام
دوستان عزیز به علت استقبال شدید شما از دو هفته نبودن من در صحنه!
بنده دوباره از امشب هستم.
راستش خط اینترنت خیلی زودتر از آن چیزی که من فکر می کردم وصل شد.
تقریبا بیست و چهار ساعت بدون اینترنت بودم!
متاسفم که نگذاشتم زیاد خوشحال بمانید;)
راستی به نظرم آمد که عمر خیلی سریع می گذرد، انگار همین دیروز بود که آخرین نوشته را از خانه قبلی اینجا گذاشتم.(یک بار دیگه چشمک)
خداحافظی موقت
چهار شنبه: دوازدهم ژانویه سال ۲۰۰۵ ساعت شش صبح
اگر دوباره بامبولی در اسباب کشی پیدا نشود، امروز من از این خانه اسباب خواهم کشید.
قرارمان با شرکتی که قرار است بیاید، ساعت ۹:۳۰ دقیقه است.
قبل از اینکه کامپیوتر را جمع بکنم این نوشته را پست کردم.
از چند روز قبل به شرکتی که از آن به شبکه اینترنت وصل هستم خبر داده ام که میخواهم از اینجا بروم و باید منتظر باشم تا تماس بگیرند و یک نفر را برای وصل کردن اینترنت در منزل جدید بفرستند.
نمیدانم چقدر زمان خواهد برد!
اما فکر می کنم که ممکن است تا دوهفته هم طول بکشد.
پس فعلا خداحافظ
تا نوشته بعد که اگر قسمت شد از منزل جدید خواهد بود.
دوستت دارم
تو را
نه براي هميشه با تو بودن
نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن
نه براي اين حرف مضحك كه:
– سنگ صبور روزهای سخت زندگیام باشی
نه براي زيبايي ات
نه براي هوس هايم
نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است –
تو را مي خواهم
فقط براي اين كه
يك روز ديگر
زندگي را دوست داشته باشم
توضیح: نمی دوم این شعر از چه کسی است و از کجا برداشته ام.