یک ترانه
این ترنه در واقع ورژن جدید ترانه ای است که آقا موشه در شهر قصه می خواند" نه دیگه این دل برای ما دل نمیشه"
به نظر من قشنگ آمد و حجم فایل را از دو مگابایت به یک مگابایت تغیر دادم و در وبلاگ می گذارم.
این ترانه را من در وبلاگ دوونه شنیدم.

چه خبر؟

عرض کنم که امشب سه تا خبر داریم که از این سه خبر دو تای آن خوب و یکی از آنها عجیب است!
خبر خوب اول مربوط می شود به انتخاب بهترین وزنه بردار قرن و سیل نامه هایی که از طرف ایرانیان برای انتخاب حسین رضا زاده ارسال شده است.
به کوری چشم آدمهایی مانند حسین درخشان، سایت بی بی سی خبر داده است که به علت تعداد زیاد بازدید کننده از سایت فدارسیون وزنه برداری، و فرستادن ایمیل های بی سابقه و به طرفداری از حسین رضا زاده، این سایت از کار افتاده است.
البته یونانی های دیوث هم مثل حسین درخشان هستند(میدانم که فدراسیون وزنه برداری و یونان جدا هستند اما دست یونانیها پشت این موضوع هست!) و از اینکه به قول خودشان تاکنون ده ها هزار نامه دریافت کرده اند و ۹۹ درصد این نامه ها اسم حسین رضا زاده را دارد، ناراحت هستند و هرطور که بشود می‌خواهند هموطن خودشان را انتخاب کنند.
زنی که مسئول روابط عمومی فدارسیون وزنه برداری است گفته است:
نظرسنجی هايی از اين قبيل، در سالهای پيش نيز در سايت اين فدراسيون رايج بوده، اما آرای دريافتی از چند صد رای تجاوز نمی کرده است. ولی امسال ده ها هزار ای- ميل دريافت کرده ايم که 99 درصد آنها حاوی نام رضازاده است."

از همین الان نیز شروع کرده اند به زمینه چینی تا در نهایت حق رضا زاده را که واقعا شایستگی لقب وزنه بردار قرن را دارد بخورند.
به اعتراف تمام کشورهای دنیا حسین رضا زاده قوی ترین مرد دنیاست و شکستن رکوردهایش، توسط خودش و در هر مسابقه بین المللی او را تبدیل به سوپر ستاره دنیا کرده است. این نقل قول را من دقیقا با ترکیب مشابه ای از کلمات از شبکه یورو اسپورت، شبکه یک هلند که پخش این مسابقات را همیشه بر عهده دارد، و یکی از کانال های بلژیک، و همینطور از بی بی سی شنیده و دیده ام. همینطور خودم در سایت بی بی سی خواندم که رئیس فدارسیون وزنه برداری جهان در مصاحبه با بی بی سی گفته بود رضا زاده یک سوپر استار این فدارسیون می‌باشد.
نوشتم که اینها از هم اکنون شروع کرده‌اند زمینه چینی کردن برای خوردن حق این ورزشکار، و این را به این دلیل می گویم که همین خانم روابط عمومی گفته در گذشته برای انتخاب کردن از آرای همه کسانی که رای می‌دادند استفاده می‌شد، اما ممکن است اینبار فقط آرای افراد آگاه(!) را ملاک قرار دهیم!
این خانم هیچ توضیحی در مورد اینکه منظورشان از افراد آگاه چه کسانی هستند نداده است!
او گفت:" البته ما آقای رضا زاده را يک وزنه بردار بزرگ می دانيم، اما مشکل اين است که رای های بدست آمده را چطور ارزش گذاری کنيم و نهايتا ممکن است فقط آرائی را بررسی کنيم که مشخص است فردی آگاه آنها را برای ما فرستاده است."

به نظر من از همین الان با توجه به حرفهایی همین خانم در مورد اینکه ۹۹ درصد آرا رضا زاده را برتر می‌دانند، باید که این ورزشکار ایرانی این عنوان را کسب کند، چنانچه بخواهند این حق را از او بگیرند، وظیفه تک تک ما کسانی که به این موضوع علاقمند هستیم، اعتراض کردن به روشهایی است که تاکنون در اینترنت از آن استفاده شده و بسیار خوب جوابگو بوده است.
حسین درخشان و امثال این آدم هم می‌توانند از نارحتی دق کنند و بمیرند،یک پیشنهاد کاملا سخاوتمندانه!

خبر دوم

خبر دوم هم نسبتا خبر خوبی است زیرا دو تن از نویسندگان اعترافات ساختگی سایت های اینترنتی، با حضور در برابر هیئت نظارت و پیگیری قانون اساسی که یکی از انان ابطحی می‌باشد، اعترافات خود را پس گرفته اند و گفته اند که در دوران بازداشت مورد شکنجه شدید قرار گرفته اند و آنان با باور اینکه خانواده های آنان نیز در معرض خطر قرار گرفته اند، مجبور به این اعترافات شده اند.
نوشته کامل ابطحی در این رابطه در سایت خودش.
طبق معمول رو سیاهی ماند برای قاضی مرتضوی و آدمهایی مانند پیام فضلی نژاد که در عرض چند ماه از یک منتقد سیاسی به یک سر شکنجه گر و اعتراف گیر تبدیل شد.
این عکس او درخبرگزاری فارس، در حالی که هنگام ضبط مصاحبه تلویزیونی این چهار نفر در گوشه‌ای از دادسر نشسته و به دست پخت خود با لذت نگاه می‌کند تا به ابد برای رو سیاهی این آدم کافی است.
خبر سوم
دوستان همانطور که در نوشته دیروز خواندید، کسانی که در ایران هستند، یک عکس را که من در روز سوم ژانویه در وبلاگم گذاشتم و همچنان نیز در وبلاگ هست را نمی توانستند ببینند و به جای آن پیغامی بر روی وبلاگ بوده با این مضنون که عکس(لینک) فوق را فیلتر کرده اند!
اول که پدارم این موضوع را به من گفت، من بسیار تعجب کردم، چون همانطور که دیرز نیز نوشتم، مکانی که من عکس را در آن آپلود کرده بودم، متعلق به شرکتی است که من خط اینترنت خود را از آن گرفته‌ام، و ضمنا همانطور که می بینید آن عکس، یک نوع گل ابی رنگ است و هیچ دلیلی برای فیلتر شدن آن وجود ندارد، اما برای بار دوم که پدارم از مکانی دیگر وبلاگ من را نگاه کرد، در کمال تعجب من و ایندفعه مهران جان;) دیدیم که واقعا آن را فیلتر کرده اند.
پدارم یک عکس از وبلاگم گرفت و آن را برایم فرستاد.
در متنی که نوشته اند، آورده اند که این لینک توسط فیلتر هوشمند و بخاطر مسائل پورنو گرافی فیلتر شده است!
عکس صفحه وبلاگم در ایران را که پدارم فرستاده اینجا گذاشته ام، میتوانید خودتان بخوانید.
و این هم لینکی است که توسط فیلتر هوشمند مسدود شده است!
نتیجه خبر سوم: من این سر دنیا نشسه ام و در صفحه وبلاگم یک عکس گل گذاشتم، و با اتهام گذاشتن عکس پورنو مواجه شده ام، پنجاه نفر از کسانی که از ایران و جای دیگر این عکس را می بینند، آن را یک گل قشنگ می بینند اما حرف، حرف آنهاست!
با دیدن این چیزها دیگر عجیب نباید باشد که در زندانها جمهوری اسلامی، آدمهایی که تاکنون دستشان به جنس مخالف و موافق نخورده، بارها اعتراف به سکس و لواط می کنند و به همین اتهامات ساختگی نیز محاکمه می شوند.
خیلی تلخ هست باور این موضوع، اما باید باور کرد که به همین سادگی است!

کمی تردید، کمی تعجب
از دیروز صبح که در نظر خواهی نوشته روز قبل و یا در واقع گذاشتن یک عکس نظر پدرام را خوانده ام، دچار کمی تردید و کمی تعجب شده ام!
پدرام جان در نظر خواهی نوشته‌اند: سایتی که من عکس دیروز را در آن آپلود کرده‌ام، در ایران جزو سایتهای فیلتر شده است.
حتی برای اطمینان وبلاگ مرا برای بار دوم از مکانی دیگر باز کرده و در کمال تعجب خودش و خودم، سایت واقعا فیلتر شده است!
اما این نظر را فقط پدرام عزیز از ایران نوشته، و با توجه به اینکه روزانه حدود ۵۰ نفر به این وبلاگ مراجعه می‌کنند و تعداد ۲۵ نفر آنها از ایران هستند، این موضوع برای من کمی عجیب شده است.
برای همین امروز دوباره عکسی در وبلاگ می‌گذارم که آن را در دو سایت آپلود کرده‌ام.
عکس اول در یک سایت دیگر آپلود شده و عکس دوم را در همان سایت دیروزی آپلود کرده‌ام.
از دوستان عزیزی که از ایران به این وبلاگ مراجعه می‌کنند، خواهش می‌کنم که اگر آنها هم یکی از عکسها و یا هر دوی آنها را فیلتر شده می‌بینند، این مطلب را در نظر خواهی وبلاگ بنویسند.
اگر احیانا دوستان خارج از ایران نیز برای دین عکس‌ها مشکلی دارند، آنها نیز لطفا در نظر خواهی بنویسند.
یکبار دیگر از دوستان عزیز در ایران می‌خواهم که بنویسند آیا عکسها را می‌بینند یا خیر؟ سپاسگزارم.
عکس شماره یک



عکس شماره دو
عکس دوم، یک روز بعد بخاطر حجم زیاد وبلاگ از روی وبلاگ رداشته شد.

یک عکس
معمولا صفحه مونیتور من هیچ عکسی ندارد.
اما گاهی اوقات بعضی عکسها که به نظرم قشنگ می‌آید را بر روی صفحه مونیتور می‌گذارم. مانند همین عکسی که زیر نوشته می‌بینید.
اگر روی عکس کلیک کنید، عکس را با اندازه واقعی آن خواهید دید.
شاید شما هم خوشتان آمد و خواستید که آنرا پشت صفحه خود بگذارید.
حجم عکس هم زیاد نیست. ۲۳۹ کیلوبایت.

تشکر
از همه دوستانی که لطف کردند و در نظر خواهی قبلی چیزی نوشتند سپاسگزارم.
امیدوارم که ایام همیشه به کام شما و عزیزانتان باشد و همه شروع ها مثل همین شروع سال نو میلادی، یک شروع بسیار خوب در زندگی شما باشد.
باز هم ممنون.