جنگلی به نام هلند قسمت دوم
دیشب برای چندمین بار در چند روز اخیر یکی از مدارس ابتدایی مسلمانان در هلند به آتش کشیده شد.
این اولین مدرسه و یا مکانی نیست که پس از کشته شدن <تئو ون گوگ> به آن حمله شده و به آتش کشیده شده.
قبل از این یک مدرسه دیگر مسلمانان به آتش کشیده شده است و چندین مسجد مورد حمله قرار گرفته است و به آتش کشیده شده است.
شعارهایی که بر دیوار این مدارس نوشته شده اکثرا شعارهای راسیست های این کشور می باشد.
روزی که ون گوگ به قتل رسید، شهردار آمستردام از مردم خواست که همان شب در یکی از میدانها بزرگ آمستردام به نام <دام> جمع شده و به این قتل اعتراض کنند.
چیزی که باعث تعجب همگان شد، این بود که شهرار آمستردام که یک یهودی است از وزیر مهاجرت هلند دعوت کرده بود که در این مراسم سخنرانی بکند.
این خانم وزیر به خاطر سیاستهای بسیار سختگیرانه و غیر منطقی، مورد تنفر تقریبا تمامی خارجیان این کشور میباشد.
اینکه به مناسبت کشته شدن یک هلندی از وزیر مهاجرت دعوت می شود تا در مراسم سخنرانی کند یکی از کارهای احمقانه ای است که در این چند روز گذشته انجام شده. اگر میخواستند از وزیری دعوت بکنند که در این مراسم سخنرانی بکند آن وزیر باید وزیر دادگستری هلند میبود ونه وزیر مهاجرت!
روز بعد از قتل معاون نخست وزیر در تلویزیون ظاهر شد و بر علیه تندروها فرمان جنگ صادر کرد.( ایشان دقیقا از کلمه جنگ و آغاز این جنگ در صحبتهایش استفاده کرد)
یک شب بعد اولین مدرسه مسلمانان به آتش کشیده شد و به چند مسجد بزرگ در این کشور حمله کردند. این کار احمقانه دیگر دولت هلند بود که از کلمه جنگ کردن استفاده کرد و غیر مستقیم بین هلندی ها و مهاجران دو جبهه ایجاد کرد. هر چند که نخست وزیر شب بعد از آن اعلام کرد که جنگی در کار نیست و باید دیالوگ برقرار شود، اما صحبتهای معاون او کار خودش را کرده بود.
کمی در مورد فیلم ساخته شده
در آخرین فیلمی که توسط ون گوگ ساخته شد، زندگی زنان مراکشی به تصویر کشیده شده است، البته فیلمنامه نویس همان زن سومالی بود.
در این فیلم اینطور نشان داده میشود که یک زن مراکشی به اجبار با یک مرد مراکشی ازدواج میکند و هر بار که زن خطایی میکند، مرد آیاتی از قران را بر بدن او مینویسد و بر روی همان آیات شلاق میزند!
در قسمت دیگری از فیلم عموی مرد به زن تجاوز میکند و وقتی زن این موضوع را به همسرش میگوید، بر روی تمام بدن او آیات قران را نوشته و تمام بدنش را به شلاق میکشد!
این دروغها بزرگ در فرهنگ مراکشیها وجود ندارد و من خبر ندارم که در جایی دیگر از کشورهای اسلامی چنین کاری را میکنند یا نه؟
اما وقتی قرار است که یک فیلم نیمه مستند در مورد فرهنگ یک کشور ساخته شود، باید نویسنده و کارگردان به فرهنگ آن مردم کاملا آشنا باشد و از خودش داستان سازی نکند.
حتما یادتان هست که فیلم <بدون دخترم هرگز> چه احساس بدی در ما بوجود آورده بود و هر بار که نمایش داده میشود آن حس تنفر از سازنده فیلم تمام وجود ما را میگیرد!
در این فیلم به غیر از دروغگویی در مورد فرهنگ یک کشور، به مقدسات آنها که دین اسلام و حضرت محمد است نیز توهین های شدید شده است.
همه اینها انگیزهای برای قاتل سازنده فیلم شد، و قاتل ابتدا با اسلحه به ون گوگ شلیک کرده و آنطور که شایعه شده است، بعد از شلیک سر ون گوگ را با چاقو بریده است و یک نامه پنج صفحهای را با چاقو به بدن ون گوگ چسبانده بود، که در این نامه لیست تعدادی از کسانی که باید به قتل برسند آمده است.
زن سومالیایی، یک نماینده مجلس و ظاهرا شهردار آمستردام در لیست بودهاند.
دیدگاه
من از مملکت خودم فرار کردهام و سالهاست بخاطر وجود خشونت حاکم بر جامعه و عدم آزادی بیان، رنج زندگی در غربت اما آزاد را به زندگی در ایران و بدون آزادی تحمل می کنم.
متاسفانه در این کشور چند سالی است که آرامش هر روز کمتر از روز قبل میشود و خارجی بودن انسان، تقریبا و بطور مستقیم جرم به حساب میآید.
همانطور که در نوشته قبلی گفتم من از مرگ این آدم متاسف نیستم، اما از عمل کسی که به اسم مسلمانان و خارجیها دست به این کار زده، متنفر هستم.
باید دولت هلند شرایطی را فراهم کند که هیچکس و هیچ نشریه ای حق توهین کردن به مقدسات مردم را نداشته باشد، و باورهای مذهبی انسانها را برای خود آنان بگذارد و در آن دخالت نکند!
جنگلی به نام هلند!
از چند روز قبل که شخصی به نام تئو ون گوگ در هلند به دست یک مسلمان هلندی- مراکشی به قتل رسید، وضعیت زندگی برای اقلیتها در هلند بسیار مشکلتر شده و اوضاع بسیار بد و نا بسامانی بر کشور هلند حاکم است.
کسی که به قتل رسید، یکی از کارگردانهای درجه ۵ هلندی است.
بر خلاف آنچه که من در خبرگزاریهایی مثل بی بی سی و غیره خواندم، این آدم نه کارگردان و فیلم ساز بزرگی بود و نه درک و شعور درستی داشت.
در جامعه هلند آدم زیاد شناخته شدهای نبود و به غیر از چند برنامه که جوهر بیشتر آنها سکس بود، فیلم و یا برنامهای ویژه نساخته بود.
اخیرا با کمک یک زن سومالیایی که چندین سال است در اینجا زندگی میکند و توانسته با حمله به دین اسلام و بزرگ کردن و حتی در مواردی دروغگویهای بزرگ در رابطه با اسلام و مسلمانان، خودش را به پارلمان این کشور نیز برساند. یک فیلم نیمه مستند در باره زنان مسلمان درست بکند.
فیلم پر است از توهین به دین اسلام و دروغهای بسیار، و واقعا نباید ملاک قضاوت در رابطه با زنان مسلمان قرار گیرد!
اما چیزی که سر این آدم را به باد داد فیلمی که ساخته بود نبود.
بلکه فحش های رکیکی که به دین اسلام و حضرت محمد میداد و خشم مسلمانان این کشور را برانگیخته بود، سر زردش را به باد داد.
در کشور هلند حدود یک میلیون و صد هزار مسلمان زندگی می کند که اصلیت انها به کشورهایی مانند اندونری، مراکش، و ترکیه بر میگردد.
این جمعیت تقریبا ۹ درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهد و اکثر این مردم در کارهای سخت، و یا کارهایی که هلندیها رغبتی به انجام دادن آنها نشان نمیدهند مشغول هستند.
به هرحال در یک کشور که حق آزادی بیان وجود دارد، انسانها آزاد هستند که حرف خود را بزنند.
اما هیچکس حق ندارد که به اعتقادات و افکار شخصی مردم توهین کند و آن را به باد دشنامهای کوچه خیابانی بگیرد!
کاری که این آدم نفهم کرده بود و چون عکس العملهای زیادی را برانگیخته بود و جلب توجه کرده بود بسیار از این کار لذت میبرد و هر روز مقدار آن را بیشتر میکرد.
از مرگ این ادم اصلا متاسف نیستم.
اما این راه را نیز برای مقابله با این کارها مناسب نمیدانم.
اگر سیستم ضعیف و سوراخ دادگستری هلند، کمی از خود عملکرد بهتری نشان میداد و همانطور عمل میکرد که مثلا در رابطه با توهین به همجنسگرایان عمل کرده است، میشد به شکایت کردن از این افراد امید داشت.
بارها مسلمانان این کشور از اینکه به عقایدشان در رادیو و تلویزیون و روزنامه های پر تیراژ توهین می شود به دادگستری هلند شکایت کردند، ولی در نهایت دست خالی برگشته اند.
و همین موضوع باعث سرخوردگی بسیار شدید آنها شده است.
... ادامه دارد.