وبلاگ جدید التاسیس
سهراب منش از دیشب ترکیده، و کار نمیکند!
نوشته های پست شده به
صفحه اصلی وبلاگ نمیاید، و ارور میگیرم. این را جهت اطلاع اینجا نوشتم. مشکلی برای آپلود کردن صدا وجود ندارد، و اگر نتوانستم حریفش بشوم( که نشده ام) دنباله خاطرات را در همین صفحه خواهم گذاشت.
******************************************
یک نامه به ابطحی
دیشب از طریق
سایت ابطحی، ایمیل برای او فرستادم که متن ایمیل را در اینجا نیز میگذارم. اگر جوابی به ایمیل داده شد، جواب ایمیل را نیز در وبلاگ خواهم گذاشت.
متن ایمیل؛
با سلام
اينکه شما اين وبلاگ را باز کردهايد خود قدم مثبتی به حساب میآيد!
مسئولان مملکتی که مدعی هستند در قلب مردمشان جا دارند را يا بايد از پشت شيشه های ضد گلوله اتومبيلها و در پشت محافظان گردن کلفت ديد!
يا که بايد با دل آشوبی بسیار تلویزیون لاریجانی و شرکا! را باز کرد تا بلکه آنجا از میان تصاویر انتخابی سانسور چیان چیزی دید و یا شنید! (مورد دوم به ندرت اتفاق میافتد؛ چون من به شخصه از درغگویی و تظاهر سیما چیان متنفرم و چون خارج از ایران زندگی میکنم «خوشبختانه» دسترسی به کانالهای لاریجانی را ندارم)
اما اصل موضوع که به خاطرش ایمیل نوشتم این است که بگویم تا اینجا شما چیز بیشتری از خودتان که در روزنامه ها موجود است نگفتهاید!
من هفت ماهه به دنيا نيامدهام و ميتوانم کمی صبر کنم تا ببينم قصد و هدف شما از نوشتن وبلاگ چيست.!
در آخر ايميل يک سوال ميکنم و جوابس را حتما(!) در قسمت پاسخ به شما خواهم خواند.
آيا شما در انتخابات آينده مجلس شرکت ميکنيد؟ در صورتی که جوابتان مثبت است، لطفا توضیح بدهید انتخاب نمایندگان مجلسی که عملا هیچ اختیاری ندارند ، و یک بچهای مثل مرتضوی حکم زندان و بازداشت برایشان صادر میکند، و هر کسی که بخواهد( البته حزب اللهی ها) آنها را مورد حمله فیزیکی قرار میدهد، چه نفعی برای مردم ایران دارد؟
خاطرات
قسمت هفتم خاطرات را ضبط کردم. البته يکبار ديروز آن را ضبط کرده بودم، ولی بعد از دوبار گوش کردن به آن به نظرم رسید که بهتر است کمی حرفها را خلاصه تر بکنم.
به هرحال الان دوباره ضبط شده و در
خدمت شما است.
حجم؛ ۶۵۶ ک.ب.
پي نوشت: ظاهرا اين فايل صوتي مشکل دارد! يا براي خود من درست پخش نميشود!
اگر شما هم در شنيدن آن مشکلی داريد تو نظرخواهی بنويسيد لطفا.
هنوز وضعیت حقوق بیکاریام روش نیست!
امروز تماس گرفتم، گفتند ممکن است تا یک ماه دیگر طول بکشد تا کارهای اداری آن به اتمام برسد!
ازش پرسیدم توی این مدت من باید از کجا بیاورم خرج بکنم؟
گفت؛ اگر مشکل مالی دارید، میتوانید درخواست مساعده بکنید. اگر حقوقت وصل شد که از آن کم میکنیم و اگر احیانا مشکلی پیش آمد آن مبلغ را به ضندوق ما بدهکار هستید و باید آن مبلغ را پرداخت کنید! فردا باید بروم درخواست مساعده بکنم.
****************************************************
امشب از طريق وبلاگ
دغدغه متوجه شدم که معاون پارلمانی خاتمی هم برای خودش
وبلاگ درست کرده و دلش میخواهد بعضی از خاطراتش و عکسهایی که دارد را در وبلاگش بگذارد. یک گوشهای از وبلاگش نوشته اجازه بدهید من اینجا من همان سید محمد ابطحی باشم، با توجه به مسئولیتهای رسمی و حقوقی ام!
به عرض ایشان میرسانم که اگر کسی هست که نمیخواهد بگذارد شما خودتان بمانید، همان همکاران و همراهان خودتان هستند!
هر چند بعید بنظر می رسد که این آقا بتواند و یا بخواهد کمی از پشت پرده دولتی ها را در
و بلاگش بنویسد، ولی شاید بشود بعضی از مسائل را از میان نوشته هایش در آورد.
به هرحال همینکه اینترنت را مجله سکسی نمیداند خودش برای یک آخوند خیلی است.
هم کیشان ایشان که به اینگونه مسائل همیشه با دید منفی نگاه می کنند. برای مثال تا اسم آزادی و دمکراسی را می آوری، سریعا به ذهنشان یک خانم که در خیابان مشغول استریپ کردن است می آید!
به قول معروف؛ از کوزه همان تراود که در اوست!
**************************************************
قسمت هفتم خاطرات، امشب بر روی شبکه خواهد آمد
قسمت هفتم خاطرات را امروز صبح ضبط کردم.
اما هنوز بر روي شبکه نگذاشتهام! اگر بخواهم اين قسمت را بر روی شبکه بگذارم بايد يک قسمت از خاطرات قبلی را از روی شبکه بردارم.
و چون ممکن است هنوز کسانی باشند که آن قسمت را گوش نکرده باشند، تا آخر امشب قسمت جدید را روی شبکه نمیگذارم.
اگر علاقمند به شنیدن قسمت هفتم خاطرات هستید، امشب از ساعت ۱۲ شب به وقت تهران آن را بر روی شبکه خواهم گذاشت و شما میتوانید با مراجعه به
صفحه جدید وبلاگ به آن گوش کنید.
قسمت ششم خاطرات
من ديشب علاوه بر قسمت پنج خاطرات، قسمت ششم آن را نیز ظبط کردم و امروز صبح آن را بر روی شبکه میگذارم. دلیل اینکه این دو قسمت را پشت سر هم بر روی وب فرستادم این است که میخواهم در جلسه آینده قسمت کردستان را فعلا تمام بکنم و باز خاطراتی از منطقه جنوب را بگویم!
خودم فکر میکنم قسمت واقعی حضور من در جنگ از قسمت بعدی شروع خواهد شد.
برای گوش کردن به قسمت ششم به
صفحه وبلاگ بروید و اگر نظری داشتید همانجا بفرمائید.
یک نکته را باید یادآوری کنم. من به علت حجم کم فضای اینترنتی مجبور شدم سه قسمت اول را از روی وبلاگ بردارم.
حجم فایل:۷۴۷.ک.ب.
خاطرات
قسمت پنجم خاطرات را بر روي وبلاگ گذاشتم.
دارم سعی میکنم که گفتن اين خاطرات زياد طولانی و خسته کننده نشود!
اميدوارم که خسته نشده باشيد.
حجم؛۶۴۶ ک.ب.
براي گوش کردن خاطرات به
وبلاگ جديد سهراب منش برويد.
پی نوشت
خوب ظاهرا آنطور که من به آمار وبلاگ مراجعه کردهام، معلوم شده که نقل این خاطرات برای بسیاری از دوستان خسته کننده شده! و همین موضوع من را به این فکر انداخته که از ادامه گفتن خاطرات صرفنظر کنم!
البته قبل از قطع کردن این موضوع یکبار دیگر از دوستانی که به وبلاگ سر میزنند، خواهش میکنم که نظرشان را صادقانه بگویند.
چناچه من از نظر دوستان متوجه بشوم که زمان این خاطرات طولانی شده است. برای مدتی از ادامه آن خودداری خواهم کرد!
تا نظر شما چه باشد؟
ممنون میشوم که
نظرتون را در نظرخواهی بنویسید.
شاید بهتر باشد که یک آمار کوتاه از ویزیتورهای وبلاگ را بدهم تا متوجه این موضوع بشود. حدود 4هار روز قبل تعداد بازدید کنندگان حدود ۶۸ نفر بود. سه روز قبل این آمار به ۱۲۲ نفر رسید. دو روز قبل به صد نفر و برای ۲۴ نوامبر دوباره به تعداد ۶۸ نفر تنزل پیدا کرده است!
پس لطفا نظرتان را هر چند در چند کلمه
در وبلاگ بنویسید
با سپاس
خاطرات
قسمت چهارم خاطرات را
نوشتم گفتم!
سعی میکنم هر دو روز يکبار قسمت خاطرات آپديت بشود تا بتوانم قصهای که شروع کردهام را تمام کنم، و مثل بقیه کارهای زندگیام نیمه کاره رها نشود!
حجم؛ ۶۴۶ ک.ب.
در صورت داشتن نظر و یا سوال در قسمت نظر خواهی
صفحه جدید وبلاگ بنویسید.
پینوشت؛ شاید بعضی از توضیحاتی که در خاطرات میدهم به نظر بعضی از دوستان اضافه باشد! و با توجه به شناختی که از جنگ و آن دوران دارند، بسیاری از اصطلاحات جنگ برایشان جا افتاده باشد! ولی این موضوع شامل همه کسانی که به خاطرات گوش میکنند نیست و بعضی از دوستان هیچ شناختی به این کلمات و اصطلاحات ندارند.