سهراب مَنش

۱۳۸۲ مهر ۲۶, شنبه


من موافق حکم اعدام هستم، ولی نه حکمی که یک جوجه آخوند بیسواد حوزه علمیه صادر میکند! این عکس را به خاطر قشنگی آن در این وبلاگ می گذارم، و به معنی تائید حرف این خانم انقلابی نیست!
عکس از سایت کارگاه و مربوط به استقبال از خانم عبادی است.

(0) comments
۱۳۸۲ مهر ۲۴, پنجشنبه

شوفری
حدودا ۹ ماه پیش بود که نوشتم قصد دارم گواهینامه کامیون و تریلی و اتوبوس را بگیرم.
گواهینمامه رانندگی اینجا با ایران فرق زیادی دارد. یک گواهینامه معمولی دارند که همان گواهینامه پایه دو ایران است ( گواهینامه ‌‌‌‌‌B )
بعد از اين گواهينامه ۵ گواهينامه ديگر نيز در هلند وجود دارد.
گواهينامه BE برای رانندگي ماشين سواری با کاروان.
گواهينامه C برای رانندگی با کاميون تا وزن ده تن.
گواهينامه CE برای رانندگی تريلی و يا کاميون همراه با تريلی.
گواهينامه D برای رانندگی اتوبوس.
گواهينامه DE برای رانندگی اتوبوس با پدک کش.(مثل اتوبوسهای آکاردئونی تهران)
گرفتن اين گواهينامه‌ها در هلند يک چيزی تو مايه‌های چيز غول را شکستن است.
ديروز من آخرين امتحان را برای گواهينامه DE داشتم که خوب طبق معمول! قبول شدم و شکستن چيزهای غول را به انتها رساندم.
اينجا معمولا کسی به خاطر علاقه داشتن گواهينامه نميگيرد، مگر آنکه به خاطر نیاز شخصی ( مثل کاروان بستن به ماشین سواری برای مسافرت) و یا شروع به کار رانندگی دنبال گواهینامه سنگین گرفتن بیفتد.
من ابتدا فقط قصد داشتم که گواهینامه C را به خاطر علاقه داشتن بگيرم، ولی وقتی شروع کردم کم کم آلوده شدم! و تمام این گواهینامه ها را گرفتم.
تصمیم گرفته‌ام که کارم را نیز عوض بکنم و با همین گواهینامه ها شروع به کار بکنم!
وقتی کسی در منزل منتظرم نیست و برای کسی فرقی نمیکند که کجا هستم و چه می‌کنم! بهتر هست حداقل کاری را انجام بدهم که خودم از آن راضی باشم، و درآمدم نیز بهتر باشد!
با یکی دوتا شرکت کاریابی صحبت کرده‌ام تا اگر جای مناسب به همراه درآمد مناسب سراغ داشتند خبرم بکنند!
علاقمندي خودم رانندگی با تريلی بصورت اینترنشنال می‌باشد. هم کار میکنم و هم کشورهای دیگر دنیا را می‌ بینم! هم فال هست و هم تماشا.
برای گرفتن هر کدام از گواهینامه های بالا باید یکبار آئین نامه مربوط به آن گواهینامه را امتحان بدهی. من در عرض ۹ ماه گذشته چهار بار امتحان آئین نامه دادم! و تمام گواهینامه‌ها را همان بار اول قبول شدم( بابام شوفر بود). با همه این زرنگ بودنها! این گواهینامه‌ها برای من حدود ۶۵۰۰ یورو خرج برداشت. که سه هزار یورو آن را نقد دادم و بقیه را بدهکار شدم و باید بصورت اقساط پرداخت کنم!
پدرم اگر زنده بود، حتما از شنیدن این موضوع که یکی از فرزندانش میخواهد کار او را ادامه بدهد خوشحال می‌شد.

(0) comments
۱۳۸۲ مهر ۲۳, چهارشنبه

ای والله به غیرت این جمعیت که به استقبال شیرین عبادی رفتند.
به گزارش رادیو فردا حدود یکصد هزار نفر در این مراسم استقبال شرکت کرده اند!
امشب رهبر معظم به همراه اهل بیت تا خود صبح وافور را زمین نخواهد گذاشت! و چپ و راست از اطرافیانش خواهد پرسید که خطری تهدیدشان می کند یا نه؟ بچسبون رهبر. بست رو بچسبون!
گزارش رادیو فردا از فرودگاه تهران.

(0) comments
۱۳۸۲ مهر ۲۲, سه‌شنبه

لحظه شماری
از ساعت هفت شب به وقت اروپا تا الان که ساعت 20:45 هست، پشت کامپیوتر هستم و از این سایت به آن سایت می روم تا بلکه یکجا خبر استقبال از شیرین عبادی را بخوانم. امیدوارم حداقل پنجاه هزار نفر زن و مرد با غیرت در تهران پیدا بشود و به استقبال این زن بروند. به استقبال رفتن شیرین عبادی با توجه به مواضع منفی رژیم اسلامی، تو دهنی سنگینی برای حکومت خواهد بود!
در فرانسه ایرانیها برای بدرقه خان عبادی سنگ تمام گذاشتند و در فرودگاه جای سوزن انداختن پیدا نمیشده است.
گزارش رادیو فردا را از فرودگاه فرانسه گوش کنید.
تکمیل؛ گزارش بی بی سی از ورود خانم عبادی به تهران.

(0) comments
۱۳۸۲ مهر ۲۱, دوشنبه

دو لينک
بعضی روزها هر کاری بکنی حرفی براي گفتن نيست! زياد هم نمی‌شود سخت گرفت.
به جای حرفهای من نوشته های اين دوست تازه کار که اولين پست را در وبلاگش گذاشته بخوانيد( تشويق فراموش نشه!)
يک قسمتی در وبلاگش داره به اسم ۱۰۰ چيز از خودم!
نوشته؛ اين قسمت معمولا در بيشتر وبلاگهای خارجي هست. (اين يعنی اينکه من اصلا وبلاگ خارجی نميخوانم. وگرنه بايد ميدانستم!)من همه صد تا مشخصاتش را خواندم و فکر می‌کنم که عمرا نتوانم صد چيز راجب خودم بگويم!
دو قسمت از صد چيز وبلاگ دغدغه اين هست.
80. تا حالا یک بار از کشور خارج شده ام که آن هم یک سفر با بر و بچ دانشگاه بوده. ترکیه(استانبول و آنتالیا) و سوریه(دمشق و لاذقیه).
81. بعد از اون سفر بود که فهمیدم ایران مرکز جهان نیست و هنر هم فقط نزد ایرانیان نیست...
82. به دو زبان انگلیسی و عربی آشنایی دارم. هر چند آشناییم با عربی در حد رفع حاجاته!
83. به هیچ وجه استعداد جک حفظ کردن ندارم

و قسمت بعدی که من ۱۰۰۰ درصد باهاش موافقم:
. تنفر آمیزترین چیز در زندگیم، ?بنگاه بانگ و رنگ لاریجانی? است
95. سخت ترین لحظات زندگیم، آن وقتی است که به هر دلیلی مجبور می شوم که آویزان این سیمای نفرت انگیز شوم و بشینم پای تلویزیون.
96. اصلا بگذارید (به کنایه) این گونه بگویم: کلید حل مشکلات توسعه سیاسی ایران، جنبش اصلاحی ایران، نجات ایران، و کلا همه مشکلات ایران، نه در ایجاد نظام پارلمانتاریستی است و نه در رفع توقیف روزنامه های توقیف شده و نه حتی آزادی این و آن... تنها راه، تسخیر و یا گِل گرفتن این بنگاه سیب زمینی پروری است : ?سیمای جمهوری اسلامی?.
97. پیف، پیف ... هنوز از نکته قبلی بوی گند لاریجانی و آقا محمدی می آید... شرمنده... برویم نکته بعدی...

اين رفيقمون هم که وبلاگ اطاق تاريک را مينويسد، به من کمک کرد تا بتوانم وبلاگ را در فضایی که گرفته ام نصب کنم ( کمک که یعنی خودش همه کار را کرد!). ولی فعلا قصد اساس کشی از اینجا را ندارم. تا بتوانم یک قالب تر وتمیز و مشتی روی آن صفحه بگذارم. و بعدا بقیه قسمتهای آن سایت را هم راه بندازم.

(0) comments
۱۳۸۲ مهر ۲۰, یکشنبه

باز بگوئيد خر حتما با يد شاخ داشته باشه!
چند هزار بار در زندگی هر کدام از ما پیش آمده که یقین پیدا کردیم کسانی که در رژیم جمهوری اسلامی مشغول به کار هستند مشتی گاو و گوسفند بیشتر نیستند؟
سوتی آخر این حضرات را دیده‌اید؟ اگر نمیدانید موضوع چیست بد نیست این را بخوانید.
روزنامه جمهوری اسلامی که از سر سپردگان آقا(!) هستند زحمت کشیده‌اند و خبر برنده شدن جایزه صلح نوبل را چاپ کرده‌اند!
می‌دانستید خانم شیرین عبادی همسر سیامک پورزند است؟ نه؟ خوب عجیب نیست! چون خود خانم عبادی هم حتما نمیداند!
می‌دانستید خانم شیرین عبادی اکنون در آمریکا زندگی می‌کند؟ نه؟ خوب باز هم عجیب نیست! چون خود خانم عبادی هم نمیداند!
روزنامه جمهوری اسلامی در یک اقدام دشمن شکن و غرب شرمنده کن(!) به سرعت توانسته چنین اطلاعات مهمی را راجب خانم شیرین عبادی جمع آوری کند و چاپ نماید. منتها یک مشکلی به وجود آمده در این میان و آن این است؛ آدرسی که به خبرنگار خود داده بودند مربوط به شیرین عبادی نبوده و آدرس مهرانگیز کار را به دست خبرنگار داده‌اند، و این خبرنگار هم با زرنگی مخصوص( که فقط مخصوص حزب اللهی ها می باشد!) توانسته است این اطلاعات بی نظیر را در مورد خانم عبادی جمع آوری کند!
فکر می‌کنید می‌شود نفهم بودن این آدمها را اندازه گرفت؟
من فکر میکنم قپان هم تحمل اینهمه نفهمی را ندارد! ترازو و مثر که هیچ!
اگر مایل بودید و تحمل روزنامه جمهوری اسلامی را برای چند دقیقه دارید. خبر را از خود روزنامه بخوانید.(صفحه اخبار)
پی نوشت؛ از این صفحه روزنامه جمهوری اسلامی یک عکس گرفتم و نگه می‌دارم. این بی آبروها حتما این خبر را پاک خواهند کرد و بعد به کل منکر چنین چیزی خواهند شد!
حجم عکس؛ ۱۲۵ بایت.

(0) comments

هزار دستان
یک سوال از دوستانی که در ایران هستند دارم.
تا حالا سی.دیی. سریال هزار دستان را در ایران دیده‌ايد؟
تو يک سايت اين سي.دي. با قيمت ۴۵ دلار فروخته می‌شود. کسی می‌داند قيمت اين سی.دی.(سی.دی‌ها!) در ایران چند است؟
به نظر من این سریال یکی از شاه کارهای علی حاتمی است. فکر میکنم تا کنون چندین بار این سریال را از تلویزیون دیده‌ام. ولی هر بار که آن را دیده‌ام برایم مثل بار اول جذاب می‌باشد.

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]