سهراب مَنش

۱۳۸۲ شهریور ۲۸, جمعه

(0) comments
۱۳۸۲ شهریور ۲۷, پنجشنبه

خفه خون
چند روز هست که به شدت خفه خون گرفتم! نه تو این وبلاگ که همه جا!
هر چی هم فکر میکنم دلیلش چی هست، چیزی به ذهنم نمیرسه! انگار که لال هستم و یا توی یک حالا خلسه به سر میبرم. همه چیز را در اطرافم حس میکنم و دلم میخواد که عکس العمل نشان بدهم، ولی توانایی آن را ندارم!
یعنی چه مرگم شده؟

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]