سهراب مَنش

۱۳۸۱ بهمن ۲۶, شنبه

قسمتی از یک خبر در روزنامه اعتماد.
...با خواهش‌ و تمنا مادرم‌ را راضي‌ كردم‌ تا صبر كند شايد پنجمين‌ بچه‌مان‌ پسر باشد. او فقط‌ به‌ داشتن‌ يك‌ نوه‌ پسر فكر مي‌كرد و نمي‌توانست‌ درك‌ كند كه‌ معصومه‌ گناهي‌ ندارد.خداخدا مي‌كردم‌ تا پنجمي‌، پسر باشد اما از بخت‌ بد من‌ و همسرم‌، پنجمين‌ نوزاد هم‌ يك‌ دختر بود و مادرم‌ با قهر و دعوا مجبورم‌ كرد كه‌ به‌ دادگاه‌ بيايم‌ و دادخواست‌ طلاق‌ بدهم‌. آقاي‌ قاضي‌ من‌ زنم‌ را دوست‌ دارم‌ اما بخاطر مادرم‌ مجبورم‌ كه‌ طلاقش‌ بدهم‌. اگر مادرم‌ را راضي‌ كنيد كه‌ از تصميمش‌ منصرف‌ شود، من‌ از طلاق‌ صرفنظر مي‌كنم‌. قاضي‌ دادگاه‌ نيز دستور داد مادر اين‌ مرد جوان‌ به‌ دادگاه‌ احضار شود تا به‌ اين‌ پرونده‌ خانوادگي‌ رسيدگي‌ كند.
نظر من: به نظر من این بابا باید بره زودتر بمیره! با مردنش هم یک لطفی به خودش کرده و هم به بچه‌هاش لطف کرده!
بابایی که انقدر بی‌وجود باشه که به خاطر مادرش درخواست طلاق بدهد،آنهم به این دلیل که همسر بدبختش پنج بار باردار شده و دختر به دنیا آورده! برود بمیرد بهتر است.
مردک احمق اگر همسر و فرزندانت را دوست داری که این بچه ننه بازیها دیگر برای چیست!؟ جوان ۲۲ ساله هم نیستی که بگوئیم هنوز پخته نشده و وابسته هست.اولا که غلط کردی همسر بدبختت را به خاطر پسر داشتن پنج بار حامله کرده‌‌ای، دوما: خیلی بیجا می‌کنی که به کسی اجازه می‌دهی جنسیت فرزند تو را از قبل تعین کند.سوما: داری دروغ میگی مثل سگ! اگر کسی زن و بچه‌اش را دوست داشته باشد.حتی اسم طلاق را در محیط خانواده‌اش نمی‌آورد،چه برسد به اینکه به دادگاه هم مراجعه بکند.خود بی همه چیزت هم ته دلت بدت نمیاد که به این بهانه همسرت را طلاق بدهی و از این آب گل آلود به اسم تحت فشار مادر بودن ماهی فیله! بگیری.

(0) comments

عکس برگزیده خبری سال: صحنه‌ای‌از زلزله قزوین

نوجوان گرفتار مصیبت طبیعی شده در ایران.هنگام دفن کردن پدر در حالی که لباس پدر را در آغوش دارد

عکس از BBC
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
عکس دوم هم به مناسبت عقب نماندن از دنيا!

(0) comments
۱۳۸۱ بهمن ۲۵, جمعه

به مناسبت یک سال فعالیت سایت اکسیر
آقا مهران خسته نباشی.

(0) comments
۱۳۸۱ بهمن ۲۴, پنجشنبه

به مناسبت نزدیک شدن به روز دل دادگی!
طلاق
دادگاه‌های طلاق ايران در تلويزيون آلمان!
چند وقت پيش تلويزيون هلند گزارشی از دخترهای فراری در ايران پخش می‌کرد و حالا تلويزيون آلمان از دادگاههای طلاق ايران گزارش می‌دهند، این گزارش یک ساعته برای بار دوم است که در یک مدت کوتاه پخش میشود.
۹۰ درصد اختلافات اين سه زن که در اين گزارش پخش شد.مربوط بود به مشکلات مالی!(خیلی طبیعی هست!)
با یک بنده خدایی صجبت میکردم: من گفتم اگرپول نباشد(فقر،کم پولی) زندگی با مشکلات زیادی روبرو میشود، ولی آن بنده خدا اصرار داشت که اگر دونفر همدیگر را دوست داشته باشند با هم کنار خواهند آمد! به هرحال اینها که امروز در دادگاه طلاق ایستاده اند حتما روزی همدیگر را دوشت داشته اند! به غیر از این هست؟
به هرحال آن بنده خدا قانع نشد! نمیدانم من زیاد بدبین هستم و یا آن بنده خدا بی پول بودن را لمس نکرده؟!
شما چی فکر میکنید؟






.

(0) comments
۱۳۸۱ بهمن ۲۳, چهارشنبه

امت همیشه در صحنه راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال نیز برگزار شد.با گذشت یک سال دیگر از این انقلاب،این حکومت دزدی و خونریزی به مرگ خود یک سال نزدیکتر شد!
من یقین دارم که این انقلاب در همین سالهای جوانی محکوم به مرگ است! و یقین دارم که این رژیم جوانمرگ خواهد شد. هر چند که رژیم با هزار دوز و کلک و فشار و تهدید جمعیتی را به خیابانها بکشد. ولی خود سردمداران این رژیم از همه بهتر می‌دانند که اینها یک خیمه شب بازی بیشتر نیست.و روزی که مردم بتوانند آزدانه رای بدهند، این رژیم محکوم به مرگ و رفتن است.همانطور که در نظر خواهی که به صورت آنلاین انجام شد.حداقل جوانان به این طریق به رژیم جمهوری اسلامی گوشزد(خر فهم!) کردند که اگر فرصتی بهمان داده شود یک نه بزرگ ازما خواهید شنید! و شاید اینگونه نظر خواهی ها باعث شود که دولتمداران به این فکر بیفتند که نمیتوانند روی نسل جوان حساب کنند. اختلاف بسیار زیاد: هشتاد و یک درصد نه و فقط ۱۸ درصد آری شاهد این موضوع است. اینگونه نظر دادنها، نظر واقعی مردم ایران است.
به امید سرنگونی هر چه زودتر که بسیار نزدیک است.

(0) comments
۱۳۸۱ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

يک عکس از تظاهرات ۲۲ بهمن در تهران.
دليل انتخاب اين عکس اين است که: من ميخواهم از اينجا از کسی که اين را درست کرده تشکر کنم!
دقت کنيد پرچم جمهوری اسلامی در دست کی هست!;)

(0) comments
۱۳۸۱ بهمن ۲۱, دوشنبه

حکومت دزد و خون ريز به نام اسلام: نه






(0) comments
۱۳۸۱ بهمن ۲۰, یکشنبه

شوء لباس و گل فروش!

شوی لباس در تهرانيکی از بدترين فاجعه‌های انقلاب شوم ۵۷ ، ايجاد اين فاصله وحشتناک طبقاتی در بين مردم هست.طبقه متوسط در ايران وجود ندارد.قبل از انقلاب خانواده من يک خانواده طبقه متوسط بود.پدرم کار دولتی داشت.و با حقوقی که ميگرفت.ميتوانست بدون زدن سيلی به صورت خودش و فرزندانش! کمی تا قسمتی ازصورت خود و ما را سرخ نگهدارد! سالی يکبار و يا دوبار مسافرت رفتن براي مثلا دوهفته به يک نقطه ايران و هر دوهفته يکبار بيرون رفتن به صورت خانوادگی و داشتن يک خانه کوچک و اتوميبيل شخصی.نشانه خانواده ما که يک خانواده متوسط بوديم بود.
شوء لباس در تهران اما الان ممکن نيست که يک کارمند بتواند مثلا با داشتن چهارتا بچه صاحبخانه بشود و يک زندگی خيلی معمولی داشته باشد.البته منظورم ده شغله بودن نيست! اينکه صبح يک جا باشي برای کار،عصر جای ديگر و شب هم يک جا و آخر شب به صورت جنازه برگردي اسمش کارمندی و درآمد داشتن نيست.عکسهايی که می‌بينيد مربوط به يک شوء لباس در يکی از هتلهای تهران است.شرط می‌بندم سر اولین چهار راه بعد از اين هتل.ده‌‌تا بچه داشتند گدايی می‌کردند و يا گل فروشی(گدايی بدون نام!) هيچکدام از اين دو طبقه هم طبقه ديگر را به آدميت قبول ندارد!هر روز هم داره اين فاصله بيشتر ميشود و مردم از هم متنفرتر!
توضيح عکسها: من چند دقيقه از فيلم اين شوء لباس را ديدم و خودم عکسها را برداشتم.فيلم کيفيت خيلی بدي داشت و نمی‌شد عکسی بهتر از اين گرفت ضمنا اين خانم پائينی مشغول رقص روی سن بودند يک وقت فکر نکنيد فلج هست!(خيلی هم خوشگل بود فقط رقصیدن بلد نبود!)

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]