سهراب مَنش

۱۳۸۱ دی ۲۶, پنجشنبه

بازداشت نویسنده وبلاگ رنگین کمان به خاطر نوشتن یادداشتهای روزانه!

(0) comments
۱۳۸۱ دی ۲۴, سه‌شنبه

همه چیزمون، شبیه همه چیزمونه!
سلام.عرض کنم که من يک مقدار ديگر راجب مردم کشورمان بنویسم،و بعدش دیگه این موضوع را فعلا تعطیل کنم!
این عکسی که زیر نوشته گذاشتم،وادارم کرد که یک چیزی بگویم که یک وقت نگویند پسره لال بود!
این خانم سانتی مانتال که مشاهده میکنید،تشریف بردن شمال برای مسافرت.(خب که چی؟!)
آهان.عرض کنم مردم عقب افتاده اروپا! وقتی به مسافرت میروند.بیشتر سعی میکنند که از قید و بندهای زندگی روزانه برای مدتی که در مسافرت هستند رها باشند.
به قول معروف میروند که آب و هوایی عوض کنند و از تکراری بودن راحت باشند برای مدتی.
اما از آنجا که همه کارهای مردم ما ریخته به هم! بعضی از ما مردم وقتی میریم مسافرت،فکر میکنیم که عروسی دعوتمون کردند! لباسهای نو که مال شب عید هست! رو میپوشیم و چون با پوشیدن اینجور لباسها معمولا آدم معذب هست،سعی میکنیم که با خیال راحت تمام مدت خودمان را آزار بدهیم! و کلی از این نوع مازوخیسم [ببخشید مسافرت!] لذت ببریم!!
داستان نو کیسه و تازه به دوران رسیده همین هست که می‌بینید! جماعتی که نمیدانند با پولی که دارند چه بکنند؟!
تا روزی که امثال آن بچه که در نوشته پائین عکسش را گذاشتم تو مملکت ما هستند، شرم و خجالتش برای همه ما هست! حالا هی برید سرتون رو بکنید زیر برف و بگید انشاالله که همه چی خوب هست!



توضيح: فقط بريد تو کار اون يارو که لب سکو نشسته و مثلا داره سعي ميکنه خيلي طبيعي جلوه کنه. :-)
عکس دست کاری شده! از:روزی.
.

(0) comments
۱۳۸۱ دی ۲۲, یکشنبه

مردم درغگو و رياکار
امروز که سن و سالی نداره کاسه دستش گرفته و کنار خیابان ایستاده،
به زودی از پولهایی که تو کاسه جمع شده،یک مانتو و یا یک قواره چادر میخرد با یک مقدار لوازم آرایش. و به جای تو پیاده رو نشستن،میاد کنار خیابان می‌ایستد!
از آخوندهای دزد و جاکشی که حکومت دستشان هست،هیچ توقعی نیست.از آدم دزد و حرامزاده نمیتوان توقع داشت.ولی میشود از آدمی که‌ قبل از مکه رفتن میرود پیش یک آخوند که خمس و زکاتش رو بده و مالش رو حلال! بکند[تعدادشان هم اين روزها کم نيست!] پرسید: شما که داری از دارایی زیاد میری مکه و یا هیئت و حسینیه درست میکنی، میشه بگی وقتی از بغل این بچه و امثال اینها رد میشی چه حسی داری؟
و چطوری خودت رو به خریت میزنی؟
ميشود از آدمهايی که حلوا و غذا و شربت نذر کساني ميکنند که ۱۴۰۰ سال پيش از اين دنيا رفته‌اند پرسيد: واقعا جسم و روح اين بچه و امثال اين بچه با ارزش تر نیست در نظر شما مردم دغل؟!
خدایا اگر دینداری این هست بی زحمت من رو جزء کافرین به حساب بیار!!


عکس:روزنامه اعتماد.
توضیح: روی صحبت من در این نوشته فقط به کسانی بود که این روزها تازه رسیده اند به دوران رسانس اروپا و بهشت را برای خودشان نقدا! در همین دنیا میخرند و خودشان را گول میزنند!

(0) comments

من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است، راه دل خود را نتوانم که نپویم.

نوشتن تاریخ یعنی شناختن خود و گشودن افقی برای آینده، از راه آگاهی از گذشته!

یا همه دردهای دنیا را برای من خلق کرده اند، یا مرا برای همه دردهای دنیا!

هوشمندی مرد را از روی جواب هايش می توان تشخيص داد و درايت او را از سئوالاتش می توان فهميد.

برای همه دنیا تو یک نفری، و برای یک نفر تمام دنیا

تو را نه براي هميشه با تو بودن نه براي يك عمر زير سقفي نفس كشيدن نه براي اين حرف مضحك كه: – سنگ صبور روزهای سخت زند‌گی‌ام باشی نه براي زيبايي ات نه براي هوس هايم نه حتا براي عشق – كه حرف بزرگي است – تو را مي خواهم فقط براي اين كه يك روز ديگر زندگي را دوست داشته باشم




تماس با نویسنده وبلاگ



PageRank







من میخوانم،شما چی؟



سایتهای مورد علاقه











my widget for counting
<>

[Powered by Blogger]