چند روز پیش نویسنده وبلاگ هیس تو وبلاگ عمومی
نوشت که به خاطر تهدیدها مجبور شده که وبلاگش را دیلیت کند،امشب این خبر از رادیو آزادی
پخش شد،گوش کنید.
تازگیها من وبلاگهای اوشگول زیاد میبینم!
یک سری آمدند و شروع کردند به نوشتن،و خودشان هم نمیدانند که چه مینویسند،
چند روز پیش داشتم همینطوری وبلاگها رو نگاه میکردم،وارد یک وبلاگی شدم که نمیدونستم باید به نویسنده آن بخندم یا باید فحش خواهر مادر رو بکشم تو نظر خواهیش!
پسره مسخره نوشته بود از این به بعد شبهای جمعه در این وبلاگ دعای کمیل برگزار میشود!! و آبجی بتول(اسمش یک چیز دیگه بود) اینجا چایی میده!! و از این ک..شعرها!
من نمیدونم این دیگه چه جور ارضا شدن هست! احتمالا باید اسمش ؛سکسی مذهبی: باشه،
تو قسمت نظر خواهی اون وبلاگ رو که نگاه کردم ،طبق معمول! بیشتر کسانی که این وبلاگ رو دیده بودند،نویسنده آن را به فحش کشیده بودند،
و یک آدم مسخره که تقریبا از چند ماه قبل وبلاگ مینویسه و بعضی وقتها میاد تو وبلاگ عمومی و وبلاگ جارچی تبلیغ چهار تا وبلاگ رو میکنه که به لعنت خدا هم نمی ارزند! نوشته بود که:برادران و خواهران! اینها (منظورش کسانی بود که مسخره کرده بودند) فقط از همین دعاها میترسند! و تا میتوانید اینکارها رو بکنید!
همین اوزگل آی پی آدرس من رو تو نظر خواهی وبلاگش بانس کرده!(چونکه من زیادی بهش ارادت نشون دادم!!) وگرنه این حرف رو تو قسمت نظرخواهی خودش مینوشتم که:اگر به حرف گربه کوره هایی مثل شماها بارون میومد، الان باید صدام صدبار کفن پوسانده بود و هزار تا بزرگراه از ایران و از طریق عراق به اسرائیل کشیده بودند و انقلاب به همه جا صادر شده بود!
مردک مسخره صبح به صبح روزنامه کیهان رو از اینترنت میخواند(ایران اسلامی خیلی خوبه،منتها این آدم با همسرش آمدند خارج که جاهای بد زندگی بکنند!!)
و یک سری مضخرفات تو وبلاگش مینویسه ،
لعنت به هر چی آدم دو رو و ریا کاره،
توضیح: اسم وبلاگش رو نیاوردم،چون اصلا خوشم نمیاد که اسم این آدم تو این وبلاگ بیاد
یاسین رمضان معاون صدام حسین چند روز پیش
گفته که ایران همیشه در کنار صهیونیستها بوده و از این زرت و پرتهای زیادی کرده دوباره،همین ادم چندی پیش گفته بود که خداوند در آفرینش 3 اشتباه کرده یکی آفرینش یهودیها و دیگر آفرینش ایرانیها و همینطور آفرینش مگس!
حالا چون کسانی که تو ایران حکومت میکنند خایه ندارند که جواب ابن حرفها را بدهند، و همیشه فقط برای منافع مالی خودشان کار میکنند، و خیلی هم بی غیرت تشریف دارند! من به جای آنها حرف میزنم در جواب این مادر قحبه که این حرفها رو زده،
شروع نقل قول،آقای سهراب منش فرمودند: که ما اگر هم با صهیونیستها در منطقه همکاری کنیم،کار بسیار خوبی کرده ایم،زیرا هر کشوری باید متحد داشته باشد و روی شما عربهای بی وجود و کثیف که نمیشه به عنوان متحد حساب کرد،
همینطور در مورد آفرینش من هم معتقدم که خدا هنگامی که داشت آدمها رو خلق میکرد، بد جوری شکمش به کار افتاد و اسهال گرفت و مجبور شد که پاشه بره توالت! وقتی کارش تمام شد؛ یک نگاه به مدفوع خودش انداخت و به خودش گفت که حیف است سیفون رو بزنم بره! همان را برداشت و یک مقدار استخوان ریخت توش و یک پوست هم کشید روش و اسمش رو گذاشت عراقی و عرب! انتهای نقل قول.
مگه نه؟
آقای عطاالله مهاجرانی تو جلسه سخنرانی که نو
لندن داشتند،فرمودند که:آقای رفسنجانی تو زندگی سیاسی ایشان خیلی تاثیر داشته و نقش معلم را برای ایشان داشتند!
آگاهان در همین رابطه گفتند:نه بابا!! خُب دیگه چی؟
من توی يک روزنامه در مورد از هم پاشيدن يک زندگی و طلاق خواندم که:
يک آقا از همسرش پرسيده که اگر من و مادر شما در يک چاه افتاده بوديم و شما فقط يکبار مي توانستيد از يک ريسمان استفاده کنيد.کدام يک از ما را نجات می داديد؟؟
خانم هم در جواب گفته بود که مادرش را نجات می دهد.
يقينا اين خانواده مشکل داشتند و آقا اين سئوال را بهانه کرده بود برای جدايی و بهتر بود اين نوشته در قسمت طنز روزنامه نوشته می شد تا در قسمت خانواده .ولی اگر يک روز اين سئوال را از شما بپرسند.شما چه جوابی می دهيد؟؟
من اين سئوال را از مادرم هم پرسيدم و ایشان جواب بسیار زیرکانه و جالبی داد که اگر آن زن این جواب را میداد یقینا شوهر این خانم حداقل به این بهانه نمیتوانست همسرش را طلاق بدهد،جواب مادرم را در قسمت نظر خواهی و بعد از خواندن نظرات شما خواهم نوشت،
شما هم اگر مایل هستید در قسمت نظر خواهی بنویسید که اگر از شما این سوال احمقانه میشد چه جوابی میدادید؟
خزان يک هنر مند چيزی جز افسوس با خود ندارد.
ياد و خاطره آقای فرهاد مهراد را هميشه گرامی می داريم.
عرض شود که اون نوشته های خاطرات جنگ را از دوشنبه مینویسم!کامپیوترم! یعنی اینترنتم! چیزه! خراب شده!!
دیگه اینکه من این عکس را تو
سایت زنان دیدم،
من خیلی شنیدم که وضعیت از نظر پوشش برای زنان در ایران فرق کرده و عوض شده،
این عکس مربوط هست به صنایع دستی و شوء لباس!(دست دوز هست یعنی!).
سوال من این هست که الان به یک زن اجازه میدهند که تو ایران همین لباس محلی! رو بپوشد و بیاد تو خیابان؟