خدايا ،من خالق شهری هستم که خودم را حاکم آن شهر می دانم،،مگر نه اينکه هر خالقی حاکم هم هست؟
خدا يا من شهرم را دوست دارم چون بی واسطه در نهانخانه دلم جای گرفته،گوشهء خلوتی است و جايی برای تمام شدن و تا ابديت رفتن و بازگشتی به فاصله يک نيم نفس و يا نيم نگاه.
اين مسافر راه ،کليد شهرش را به تو می سپارد تا قفلها و زنجير ها ...
شما به چشم زدن و چشم خوردن اعتقاد داريد؟؟
چند روز پيش حرف سر چشم خوردن بود ، من خودم زياد عقيده ندارم و می گم اگر آدم به اين فکر بکند( که فلانی چشمش می زند) حتما اين اتفاق می افتد.
راستش ما يک همسايه داريم که هر وقت می آيد خانه ما يک اتفاق می افتد،البته بگم که بابام خيلی به اين موضوع عقيده دارد و قبل از آمدن آن بنده خدا دنبال صدقه دادن و اين کارهاست.
همين زمستاني آمد خانه ما و ما هم شومينه خانمان را کلی خوشکل کرده بوديم،بنده خدا خوشش آمد و شروع کرد تعريف کردن و هنوز حرفش تمام نشده بود که چشمتون روز بد نبيند،شيشه شومينه ترکيد و خوشبختانه کسی نزديک شومينه نبود و الا...
جالب اينجاست که خودش هم می خنديد و می گفت چشمش زدم.
می دانيد من فکر می کنم تلقين خيلی در اين موضوع موثر است .
دو شب قبل کانال cnn یک خبر پخش کرد و تصاویری نشان داد که قلب آدم رو به درد می آورد،همانطور که حتما شما هم دیدید و یا شنیدید عراق حدو 500 جنازه ایرانی را تحویل ایران داد،و همینطور ایران نیز حدود 1000 جنازه عراقی را تحویل عراق داد،
من به عراقیها کاری ندارم،و فقط میخواهم بدانم که چه کسی جوابگوی این ایرانیانی هست که در دوره اسارت 20 ساله خود فوت کرده اند!
حدودا 14 سال است که جنگ تمام شده،و تازه بعد از دوازده سال،خانواده های این اسرا باید جنازه فرزندشان را تحویل بگیرند،
تمام آرزوی من این است که روزی کسانی که باعث این مصیبتها هستند به جزای اعمال کثیف خود برسند،
لعنت بر همه آنها که نانشان را از خون مردمشان در میاورند
سلام
من یک مشکلی دارم با این اینترنت،اینجا مینویسم بلکه اگر کسی از دوستان راه حلی به نظرش میرسد به من بگوید.
الان چند روزی هست که من نمیتوانم درست آن لاین بشوم!درست یعنی اینکه بیشتر سایتها را نمیتوانم ببینم(که وبلاگها هم جزءآن هست) ولی برای مثال مسنجرها کار میکند و بعضی از صفحات را میتوانم باز کنم،
یکی بهم گفت که ممکن هست که ویندوز مشکل پیدا کرده،و باید دوباره "این استال" بشود، ومن اینکار را کردم،ولی مشکل حل نشد و متاسفانه باز هم همانطور هست.
به هرحال اگر کسی از دوستان چیزی به فکرش میرسد،لطفا برای من ایمیل بفرستد.
پی نوشت:آقای نکته گو از ایمیل شما ممنونم.
نارونی نيست.
چه بگويم؟سخنی نيست.
ور نسيمی جنبد
به رهش ،نجوا را ،نارونی نيست.
چه بگويم؟
سخنی نيست...
سلام
عرض شود که من الان يک جند روزی هست که نمی نويسم(خب که چی؟؟)
آهان يعنی آنکه خط من اينجا مشکل پيدا کرده و متاسفانه به راحتی هم اين مشکل حل نخواهد شد!
من برای وصل شدن به شبکه اينترنت از کابل تلويزيون استفاده می کنم و الان مدتی هست که دائما با اين خط مشکل دارم،با شرکتی که اين خط را از آنها گرفته ام صحبت کرده ام،و به نظر آنها تنها مشکلی که می تواند باشد اين هست که :کابلهای اين خانه
که من در آن زندگی می کنم قديمی می باشد،و برای همين نمی تواند درست کارش را انجام بدهد!
برای پرداختن هزينه آن به توافق نمی رسيم (حدودا ۴۰۰ يورو خرج داره)
به هر حال من هنوز درگير هستم و متاسفانه نمی توانم از محل کار و يا کتابخانه هم چيزی در وبلاگ بنويسم.
اين نوشته را هم از طريق ايميل برای فهيمه خانم فرستادم تا در وبلاگ بگذارد،
از اينکه اينطوری و بی مقدمه رفتم معذرت می خواهم از شما دوستان خوب(هر چند که تا حالا يک نفر هم ايميل نداده که زنده ای؟ يا مرده!)
خوش باشيد.
::سهراب::
من ايرانيم...
راستی عجب جوابی اين آقای مغازه دار داد!خيلی عالی بود...
چند روز پيش اينجا نوشتم که يک مغازه لباس فروشی تو خيابان ما باز شده و تابلو اين مغازه عکس (کوروش و همسرش)است...امروز رفتم تو مغازه ،قبل از من چند نفر از اماکن آمده بودند و داشتند به مغازه دار اخطار مي دادند که زود تابلو را بياره پايين وگر نه ،مغازه تعطيل مي شه.خلاصه اينکه اينقدر بحثشون بالا گرفت که فکر کنم امروز،فردا مغازه تعطيل بشه.
مغازه دار داد می زد و مي گفت:من ايرانيم، من ايرانيم و اين تابلو هم نشان ايرانی بودن منه،حالا اگر شما ايرانی نيستين و اين تابلو را نمی پسنديد يک فکر ديگه به حاله خودتون بکنين...
آخه تا کـــــــــــــــی؟؟؟ايران فقط جای ايرانيهاســــــــــــــــــــــــت.
چند روزی هست که آقا سهراب چيزي اينجا ننوشته اند،اين صفحه هم تنها و بی روح اينجا در حال استراحت است...
هر چند که بيشترين فراوانی اگر خالی بنمايد،تاثيرش تمامی نداردولی اميدوارم هر چه زودتر اين سکون پايان يابد.