۱۳۸۰ اسفند ۲۵, شنبه
مٌحرم
امروز اولين روز ماه محرم هست.سلام بر
حسين(ع) که نشانه آزادگی هست.
سلام بر
حسين که به عشق زيارت قبرش خيلی از جوانهای ما سر بر خاک بردند.و سلام بر
حسين که به اسمش خون يک ملت را امروز دارن تو شيشه ميکنند.و باشه که يک روز
امام حسين به خون خواهی اون بچه ها.و اين مردم اسير بياد.
(0) comments
سلام
من به بابام تو طول عمرم انقدر سلام نکردم که تو این چند وقت اینجا به شما سلام کردم.
میخواستم راجب رابطه فیلمهای زمان
شاه با این وبلاگها بنویسم.ولی باید قبلش یک مقدار فکر کنم.
اسم یکی از فیلمها که میخوام به عنوان مثال بیاورم فراموش کردم.آهان این را هم بگم.دیشب یک نظر راجب
یک چیزی دادم.خلاصه بگم.
جامعه شناسی من.صفر هست. دفعه دیگه باید حواسم باشه.بازم دارم شهر قصه گوش میکنم.اینبار
شماره ۱ رو.
(0) comments
سلام.من امروز موفق شدم با کمک یک دوست خوب و
خوش رو این فارسِ نویس ویندوز ایکس.پی. رو راه بندازم.و امیدوارم که از امشب.دوباره به صورت هر روزی سخن پراکنی بنمایم.پس تا امشب که سر و کله من دوباره پیدا بشه.ازت زیاد.
(0) comments
من يک بار قبلا اين حرف رو گفتم.باز تکرار میکنم.
آقايان و خانمهای وبلاگ نويس .
جون هر کی که دوست داريد.اگر دنبال
زن و يا شوهر ميگرديد.مرحمت کنيد
مستقيم حرفتون رو بنويسيد.يک سری از اين وبلاگها.من را ياد فيلمهای زمان
شاه ميندازه.رابطش رو مينويسم بعد.فعلا.
(0) comments
۱۳۸۰ اسفند ۲۴, جمعه
يک حال غير معمولی آدم پيدا ميکنه وقتی اين حرفها رو ميشنوه.نميدونم اسمش چی هست اين حال.يک جور خشم که همراه با بغض تو گلوی آدم گير کرده.گوش کنيد به اين ۲ پيغامی که
سيامک پورزند. برا خانواده اش رو پيغام گير منزل دخترش گذاشته.همينطور يک پيغام که خواهر سيامک پورزند برا بچه خواهرش گذاشته.
گوش کنيد.و يک کم به ياد اين آدمهای اسير هم باشيم.
(0) comments
جوک
اين جوک جديد (مدل ۱۳۸۱) رو هم بگم و امشب بس هست ديگه.
به يک ايرانی ميگن امسال محرم افتاده تو عيد.ايرانيه ميگه:امام حسين خودش رو ضايع کرده:)
(0) comments
بلا تکليفی
من که سر در نياوردم.۲ نفر با فاصله ۱۰ سانتی متر{تو ليست وبلاگ} دو تا نظر کاملا متفاوت دارن راجب يک چيز.!!
اخترک ب- ۶۱۲ ميگه که توی متروی تهران از سنگ گرانيت استفاده نشده.و
امير حسابدار ميگه.کل ساختمان مترو از اين سنگ درست شده.هر دو تا هم تو تهران زدگی ميکنند.من اما يک نظر دارم.يا يکی از اين دو نفر سنگ
نمي شناسد! ويا اينکه يکی از اين دو نفر اصلا از مترو استفاده
نمی کند!! شما اگر فهميديد به من هم بگيد.
(0) comments
ويندوز ايگس.پی.نصب شد رو کامپيوتر..ولی من اصلا خوشم نيومده.حالا خوبه ۵ يورو دادم .اگر ۱۷۰ يورو داده بودم که خيلی ناجور می شد.البته هنوز تايپ کردن فارسی رو باهاش امتحان نکردم.و دارم از اديتور
لامپ استفاده ميکنم.انگار هر چی اين يارو مايکروسوفت ميره جلو.وضعش خرابتر ميشه .بگذريم.تنها حالی که ميده اين ويندوز. اين هست که وقتی روشنش ميکنی دي همش اون رنگ هميشگی نمياد.
فقط همين.
(0) comments
۱۳۸۰ اسفند ۲۳, پنجشنبه
شايد آخری
يک کم غيبت وبلاگی بکنم و برم.اميدوارم مشکلی پيش نياد برام.ويندوز رو ميخوام عوض کنم.الان ويندوز ميلينيوم دارم.و میخوام ويندوز ايکس.پی.بگذارم.منتها از عاقبت کار مطمئن نيستم!!اميدوارم که به مشکل نخورم.اگر هم گير کنم که ديگه خدا ميدونه کی میتونم بنويسم!!اما حالا
غيبتهای وبلاگانه.بالاخره من دليل چپ کردن و تب کردن و لوس بازيهای اين خانم
آذر و آينه اش رو فهميديم!!!ايشون همش دو تا آرزوی کوچک داشته تو زندگيش.۱-اينکه يک کتاب فروشی داشته باشه و ۲-اينکه با هر مردی که دلش ميخواسته (و ميخواهد.و خواهد خواست)
همبستر بشه.اول بگم که احتمالا الان ديگه زياد براش مهم نيست که کتابفروشی داشته باشه.چرا؟چون احتمالا اونموقع جا خالی نداشته که حالا با طلاق گرفتن از شوهرش ديگه اين مشکل رو نداره!!و ديگه اينکه ايشون توضيح ندادن که وقتی با مردان ديگه همبستر ميشن باز هم همون احساس که فکر ميکرده شوهر سابقش داره عقده های مردانه را توی بدن ايشون خالی ميکرده(نوشته های قبلی خودش) را دارن و يا احساس ميکنند که آقايان ديگه
شربت آلبالو تزريق ميکنن به ايشون!؟!و نکته آخر اينکه ايشون علی رقم اينکه از گوشت بدش مياد.ولي اين موضوع شامل هر نوع
گوشتینميشه.
تبريک: ميخوام به کسانی که اسم اين شخص رو تو وبلاگهای مورد علاقشون گذاشتن.
تبريک بگم.
(0) comments
خانم نماينده که گفتم
من چند روز قبل راجب اين خانم ايرانی که اينجا نماينده مجلس هست نوشتم.اين هم يک مصاحبه کوتاه
و جالب از ايشون.باشه که خانمهای ايرانی به جای دنبال
طلاق بودن و يا مسائل بيهوده.کمی بيشتر به خودشون بيايند.
(0) comments
کلی به خودم حال دادم
امروز در يک اقدام بسيار متهورانه به خودم حال دادم.و نزديک به ۱۲۰ هزار تومان به خودم
عيدی دادم.يک هار ديسک خريدم برا کامپيوتر .البته نه که فکر کنيد نداشت.داشتم ولی کوچک بود.۶ گيگابايت بود.و اينکه امروز خريدم ۴۰ گيگابايت هست.حالا چی بايد بريزيم توی اين ۴۶ گيگابايت خدا ميدونه!!ميخواستم اون که ۶ گيگابايت بود در بيارم.و فقط همين جديده توش باشه.ولی ديدم من
شلخته اگر مثلا فردا زيرسيگاری جلو دستم نباشه.خاکستر سيگار رو ميريزم تو اين هارد ديسک.برا همين گفتم بذار همون تو باشه.حالا ۶ گيگابيت هم ۶ تا هست.
(0) comments
۱۳۸۰ اسفند ۲۲, چهارشنبه
مشکل وبلاگ
اين سايت وبلاگ انگار نذر داره که هر روز چند ساعت قطع باشه.الان نزديک به ۴ ساعت هست که من می خوام .وارد وبلاگها بشم.ولی ارور ميده.نميدونم شايد هم ايراد از سرور من باشه.که بعيد به نظر مياد.به هر حال ميخواستم بگم کاشکی اين
خانمه به جای اين همه ور رفتن به دماغ و لب عمل شدش.يک کم هم فکر پوست صورت و زير چشمهای
کبود شدش بود.و مثلا حداقل يک دونه از اين تابلوهای زرد که نوشته
در دست تعمير می چسبوند روی صورتش.شما اينطور فکر نمی کنيد؟؟
(0) comments
عکس دسته جمعی
عکسی که مشاهده خواهيد کرد.در يکی از باغ وحشهای ايران.به نام
شورای نگهبانگرفته شده.اين جانوران که مشاهده خواهيد کرد همگی در ۲ چيز مشترک هستند و آن
آدم خواریو همينطور
مفت خوری ميباشد.
ببینید
(0) comments
آينه گرد گيری شده
و چقدر زيبا و قشنگ
بوی عيد را با خودش آورده...
(0) comments
حتما گوش کنيد.قول ميدم لذت ببريد
داستان دوست داريد؟؟من که خيلی دوست دارم.مخصوصا اگر اين مدلی باشه.و مخصوصا تر اينکه.احتياج نيست بخونيش.بلکه به راحتی
گوش کنی.
توضيح: فقط ۵ دقيقه اول راجب ايرج ميرزا«نويسنده داستان» صحبت ميکنه
(0) comments
شايد خودم هم باور نکنم که من اين نوار شهر قصه.مخصوصا
شماره۳ را هزار بار گوش کردم.و هميشه هم لذت بردم.تو اين شماره ۳ .چند تا گفته هاش خيلی با حال هست.اينها:
روباه ملا (آخوند) هست.و حرف زدنش.
دختری که انگليسی بلد نباشه سکرتره.و ديگه اينکه ميگه آدم تا
خر نباشه .
شوهر نميشه:)
(0) comments
سلام
عرض شود ۲ تا مطلب تو نوشته هاي امشب
حسين درخشان بود که راجب يکيش من همانجا نظر دادم.و بقيه رو اينجا مي نويسم.يکی اين قضيه مد لباس هست که حسين جند تا عکس ازش گذاشته که عکس شماره ۴ به نظر من بد نبود.ولی خيلی عجيب هست که سالنی که توش اين مراسم برگزار شده بود انقدر خالی بود!!!زنان هميشه در صحنه ايران تو مراسم سفره ابوالفضل.و حتی تو ختنه سوران پسرهای فاميل بيشتر شرکت میکنند.تا اين مراسم.کاش خانم سپيده که عکسها را برا حسين فرستاده.توضيح میداد.چرا انقدر خلوت بود اونجا؟؟ مطلب دوم راجب بهايی ستيزی هست.من تو ايران که اصلا نميدونستم.بهايی چی هست و چی ميگه.ولی اينجا يک مقدار تونستم راجبشون
بخونم که اتفاقا چيز بدی هم تو گفتارشون نديدم.من اين مذهب رو قبول ندارم.ولی بارها وقتی صحبت میکنم اينجا با دوستان.ميگم که .کاشکی اين ايرانيها که ميان خارج و مذهب عوض میکنند(تعدادشون هم کم نيست) ميرفتن جای مسيحی شدن.همين
بهايی می شدن.فعلا
(0) comments
۱۳۸۰ اسفند ۲۱, سهشنبه
من به شوخی ميگم.شما جدی بخونيد.
ميگم که قرار بود با ما مردم ايران چه بکنندتا به اين روز بيفتيم؟؟؟يعنی جدی جدی.حافظ و سعدی و بقيه آدمهای مشهوری که به نام هستند هم ايرانی هستند؟؟؟ اينها که من مي بينم از ايران آن لاين ميشن.و مثلا تحصيل کرده هاي اون مملکت هستند.اين باشن.الان اونجا که هنوز مردمش تا کلاس پنجم بيشتر نمی تونن بخونن.چی هستند؟؟ چی شدن مردم؟؟الان با سند توضيح ميدم.توی اين وبلاگها.يک وبلاگ هست که بيشتر حرفاش از کمر به پائين هست.و بيشتر سفارش می کنه کهa href=http://neda.blogspot.com/>چطور مثلا واژن رو تميز نگه داريد.!و چيکار کنن خانمها که حتما بهشون قبل از ازدواج تجاوز بشه.و يک وقت خدای نکرده ناکام ازدواج نکننن.اين وبلاگ روزی ۱۰۰۰ نفر ميرن توش.{بذاريد بگم همينجا که ۸۰٪ اين آدمها حتما مرد هستن.}بعد تو همين اينترنت مثلا سايت خبری
دانشگاه شريف روزی ۱۰۰ تفر هم بازديد کننده نداره!!يکی بياد برا من توضيح بده.چطوری از تو اين آدمها.مثلا(مصدق) مياد بيرون؟؟من چند بار نوشتم بازم مینويسم.من سوادم زياد نيست و نمی تونم مثل اين منور الفکرها همه چی رو بفهمم.
توضيح:مخصوصا سايت دانشگاه شريف را آوردم.چون ظاهرا بيشتر اين آقايان و خانمهای وبلاگ نويس مال اونجا هستند.و يا حداقل می تونم بگم.که از اون دانشگاه زياد هستند.
(0) comments
بخونيد و باور کنيد.
من امشب يک چيزی به صورت شوخی و جدی نوشتم.راجب تلويزيون و تلفن همراه.ولی امروز يک اتفاق تو اين مملکت افتاد که خيلی عجيب بود.امروز صبح يعنی دقيقا ۶ ماه بعد از حمله ۱۱ سپتامبر.يک نفر تو پايتخت اين کشور وارد يک ساختمان بزرگ اداری شده.و ۱۸ نفر را به گروگان گرفته بود.اين آقا ۲ تا اسلحه گرم همراه داشته.و يک چمدان خيلی بزرگ.که خودش مي گفته.توش مواد منفجره هست.بعد از کلی پاسبان بازی و بستن تمامی قطارها و متروها.مثلا پليس وارد ماجرا شد.ولی چيزی که همه توش مونده بودن اين بود که
درخواست اين جناب چی هست.فکر ميکنيد چي بود؟؟باور کنيد
جوک نيست.ولی اين آقا از شرکت فيليپس PHILIPS خواسته بود که
فروش تلويزيونهای صفحه پهن را متوقف بکنه!!!چون خودش يکی از اين تلويزيونها را خريده بود و به نظر ايشون پولی که بابت تلويزيون داده.عادلانه نبوده!!!خلاصه اينکه اين جناب بعد از ۷ ساعت گروگان گيری رفته بود تو توالت و ۲ تا گلوله زده بود تو سر خودش!!بازم نمرده بود.و تو راه بيمارستان مٌرد.
يکی می مٌرد ز درد بينوائي. يکي ميگفت داداش تلويزيون نمی خواهيم.
(0) comments
اين «پروانه» که تو وبلاگ پر ميزنه ديديد؟مثل اينکه به غير از خوشکلی کار هم انجام ميده.ولی من فقط برا قشنگی و اينکه يک خورده بوی عيد بياد گذاشتم.اگر شما هم وبلاگ داريد يکی از اينها بزاريد.نه سخت هست نه زياد وقت ميگيره...يک آهنگ قديمی هي تو ذهنم مياد و ميره.البته تو اون آهنگ به اين ميگفتن
شاپرک .رو خودش کليک کنيد سايت رو ميگه بهتون.
(0) comments
اين تلفن موبايلهای جديد.
فيلم هم ميشه باهاش ديد.از يکطرف هی کوچيک ميکنن تلفن همراه رو (از نظر وزن و حجم) بعد حالا ميگن بيايد باهاش فيلم ببينيد!!دنيا عجيب شده.بايد کلی زور بزنی که مثلا تلويزيون بزرگ داشته باشی.که تصوير بزرگ داشته باشی.و از طرف ديگه بايد کلی پول بدی که يک موبايل کوچک بخری.و زور بزنی که تصويرو ببينی!!به نظر من که اينها تلفنها را مخصوصا کوچک ميسازن.که آدمها زودتر گمش کننن.و يا يک جا بذارن.ويادشون بره. مجبور بشن که برن يکی ديگه بخرن..!!
(0) comments
۱۳۸۰ اسفند ۲۰, دوشنبه
شنيديد كه ميگن سنگ بزرگ علامت
نزدنهست.حالا حكايت اين آمريكايي ها هست.گفتن كه پنتاگون بايد آماده حمله
اتمي باشه!!به اين ميگن خبر
جوادي
(0) comments
يک ضرب المثل قديمی چينی(مال ۱۵۰۰ سال پيش) ميگه: اگر ۱۵ بار يک فيلم خوب را ببينی.بهتر از اين هست که يک فيلم ت.خ.م.ی. رو ۱ بار ببينی.
(0) comments
امشب يک برنامه تو بی.بی.سی. ديدم.در رابطه با سگها.آخر برنامه هم مسابقه بين المللی ملکه سگها برگزار شد!!و يک سگ به عنوان ملکه سگها انتخاب شد.!جالبتر از همه جمعيتی بود که تو سالن کيپ نشسته بودن.و جه کفی میزدن!!اينها اگر ماهارو زمان بچگی میگرفتن.احتمالا تحويل دادگاه ( لاهه ) میدادن.البته به جرم جنايت بر عليه
سگها.
(0) comments
۱۳۸۰ اسفند ۱۹, یکشنبه
اتوبان تهران.قدس از طريق كابل.به علت مريض شدن 12 نفر از مهندسين.و بستري شدن در
فرودگاه قندهار فعلا تعطيل است!!
(0) comments
نتيجه خلاصه که از خوندن اين
وبلاگ گرفتم اين هست که:خانمهای با کلاس!! و ويجيتارين=(گياه خوار) مثل نويسنده
همين وبلاگ.هنگام زائيدن.
دختر يا پسر ميزايند.و خانمهای بي کلاس و گوشت خوار.احتمالا
همبرگر يا پيتزا میزان!!!!!!
(0) comments
هر چي به اين عيد نوروز نزديک ميشم.در گيريها و دلگيريها با خودم بيشتر ميشه.از يک طرف به خودم ميگم.توی اين ۳۳ سال شايد من بيش از نيمي از سال تحويلها پيش خانواده نبودم.اصلا يادم نمياد آخرين سالی که در کنار خانواده بودم.يک چيزی مثل خاطرات کودکی تو ذهنم هست از عيد..ولی هيچ خاطره واضحی ندارم.هميشه به خودم ميگم يا تو هم آدم هستی.ومثل بقيه بايد اين روزها رو داشته باشی.يا که اصلا آدم نيستی.که دوميش بيشتر ميخوره بهم.فعلا همين.
(0) comments